غبار فراموشی بر میراث فاخر شهری!
امیر روحپرور
اگر در پایتخت معنوی کشورمان کمی مشهدگردی کرده باشید، حتماً در بافتهای قدیمی این شهر متوجه معماری اصیل و چشمنواز در ساختمانهای قدیمی شهر شدهاید؛ موضوعی که البته این روزها در عصر مدرنیته این کهنشهر رنگ باخته است. این در حالی است که معماری فاخر و دارای روح ایرانی اسلامی مشهد، بخشی از هویت این کلانشهر شناخته میشد.
وجود ابنیه متعدد فاخر معماری در این شهر به عنوان شهری تاریخی و مذهبی مؤید تبحر و هنر برجسته معمارانی است که با درآمیختن فن ساختمانسازی و الهام گرفتن از ارزشها و مفاهیم اصیل هنر ایرانی به خلق آثار و ابنیهای مبادرت ورزیدهاند که برخی از آنها پس از گذشت سالها همچنان شکوه و عظمت خاص خود را به رخ میکشند.
اما متأسفانه در سایه افزایش شهرنشینی، گسترش روزافزون شهر و نیاز برای یافتن سکونتگاههای جدید، از تعداد این ابنیه کاسته شده است. هرچند در سالهای اخیر با همت شهرداری مشهد و نهادهای مسئول دیگر، بخشهایی از این ساختمانها و محلات تاریخی حفظ شده است، اما برخی از این نمادهای تاریخی و فرهنگی با بیتوجهی مالکان خصوصی آنها یا تخریب میشوند و یا با تلی از گرد و غبار به دست فراموشی سپرده میشوند. این در حالی است که بافتهای تاریخی و هنر معماری اصیل بخشی از تاریخچه فرهنگی و تاریخی هر کشوری است و به نوعی گنجینه شهرسازی و معماری آن کشور محسوب میشود.
البته این تمام ماجرا نیست، زیرا به دلیل عدم ترویج معماری اصیل ایرانی در ساختوسازهای جدید و نیز در میان بیتوجهی مالکان خصوصی به ارزشهای کالبدی، فرهنگی و تاریخی، شاهد نوعی بیهویتی و اغتشاش بصری در معماری این روزهای کلانشهر مشهد هستیم. این معضل به حدی است که دیگر نمیتوان نام و نشانهای از معماری اصیل ادوار گذشته را در بناهای فعلی این شهر مشاهده کرد.
همچنین شواهد میگوید: در حال حاضر بهندرت میتوان رغبتی برای استفاده از طرحهای غنی و سبک معماری ایرانی اسلامی در ساختوسازهای خصوصی یافت و آنچه امروز در شیوههای معماری و ساختوساز بناها مورد استفاده قرار میگیرد، همان الگوها و معماریهای بیگانه با رویکردی کاملاً تجاری است که نوعی رهاشدگی را به ذهن متبادر میسازد. ازاینرو به نظر میرسد دومین کلانشهر ایران با وجود دارا بودن پیشینه تاریخی کهن و ذخایر غنی هویتی فاقد الگو و هویت معماری و تداعی خاطرات است.
اما اکنون این پرسش مطرح میشود چه باید کرد؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت همانطور که مدتی پیش در شورای شهر مطرح شد؛ برای حل این مسئله باید تحولی اساسی و هماهنگی لازم در میان اضلاع مختلف ازجمله مردم، سازندگان و توسعهدهندگان مسکن، صنعت ساختمان، طراحان، سازمان نظام مهندسی و مدیران شهری برای ترویج هنر فاخر ایرانی رخ دهد. به هر حال نباید فراموش کنیم حفظ هویت شهری با صیانت از گنجینههای موجود میتواند انگیزهای برای احیای گذشته و انتقال آن به نسلهای آینده باشد، زیرا نمادهای فرهنگی و تاریخی هویت ملی و فرهنگ اصیل هر شهر و کشوری محسوب میشود و نباید اجازه داد این میراث زیر خروارها خاک دفن شود.
وجود ابنیه متعدد فاخر معماری در این شهر به عنوان شهری تاریخی و مذهبی مؤید تبحر و هنر برجسته معمارانی است که با درآمیختن فن ساختمانسازی و الهام گرفتن از ارزشها و مفاهیم اصیل هنر ایرانی به خلق آثار و ابنیهای مبادرت ورزیدهاند که برخی از آنها پس از گذشت سالها همچنان شکوه و عظمت خاص خود را به رخ میکشند.
اما متأسفانه در سایه افزایش شهرنشینی، گسترش روزافزون شهر و نیاز برای یافتن سکونتگاههای جدید، از تعداد این ابنیه کاسته شده است. هرچند در سالهای اخیر با همت شهرداری مشهد و نهادهای مسئول دیگر، بخشهایی از این ساختمانها و محلات تاریخی حفظ شده است، اما برخی از این نمادهای تاریخی و فرهنگی با بیتوجهی مالکان خصوصی آنها یا تخریب میشوند و یا با تلی از گرد و غبار به دست فراموشی سپرده میشوند. این در حالی است که بافتهای تاریخی و هنر معماری اصیل بخشی از تاریخچه فرهنگی و تاریخی هر کشوری است و به نوعی گنجینه شهرسازی و معماری آن کشور محسوب میشود.
البته این تمام ماجرا نیست، زیرا به دلیل عدم ترویج معماری اصیل ایرانی در ساختوسازهای جدید و نیز در میان بیتوجهی مالکان خصوصی به ارزشهای کالبدی، فرهنگی و تاریخی، شاهد نوعی بیهویتی و اغتشاش بصری در معماری این روزهای کلانشهر مشهد هستیم. این معضل به حدی است که دیگر نمیتوان نام و نشانهای از معماری اصیل ادوار گذشته را در بناهای فعلی این شهر مشاهده کرد.
همچنین شواهد میگوید: در حال حاضر بهندرت میتوان رغبتی برای استفاده از طرحهای غنی و سبک معماری ایرانی اسلامی در ساختوسازهای خصوصی یافت و آنچه امروز در شیوههای معماری و ساختوساز بناها مورد استفاده قرار میگیرد، همان الگوها و معماریهای بیگانه با رویکردی کاملاً تجاری است که نوعی رهاشدگی را به ذهن متبادر میسازد. ازاینرو به نظر میرسد دومین کلانشهر ایران با وجود دارا بودن پیشینه تاریخی کهن و ذخایر غنی هویتی فاقد الگو و هویت معماری و تداعی خاطرات است.
اما اکنون این پرسش مطرح میشود چه باید کرد؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت همانطور که مدتی پیش در شورای شهر مطرح شد؛ برای حل این مسئله باید تحولی اساسی و هماهنگی لازم در میان اضلاع مختلف ازجمله مردم، سازندگان و توسعهدهندگان مسکن، صنعت ساختمان، طراحان، سازمان نظام مهندسی و مدیران شهری برای ترویج هنر فاخر ایرانی رخ دهد. به هر حال نباید فراموش کنیم حفظ هویت شهری با صیانت از گنجینههای موجود میتواند انگیزهای برای احیای گذشته و انتقال آن به نسلهای آینده باشد، زیرا نمادهای فرهنگی و تاریخی هویت ملی و فرهنگ اصیل هر شهر و کشوری محسوب میشود و نباید اجازه داد این میراث زیر خروارها خاک دفن شود.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها