امام رضا(ع) و تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها

امام رضا(ع) و تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها

حجت‌الاسلام محمد باقر ساعی‌ور، پژوهشگر دینی


خدای متعال از ابتدای خلقت انسان تا انتهای زندگی بشر در این دنیا، انسان را ر‌ها نکرده است. مکتب توحیدی بر این باور است خدای متعال همیشه انسان‌ها را هدایت می‌کند؛ این هدایت می‌تواند با اشکال مختلف همچون ارسال پیامبران و نصب ائمه(ع) باشد و زمین هیچ وقت خالی از حجت نیست.
هدایت در شرایط و زمان‌ها با توجه به نیاز‌های جامعه شکل‌های مختلف می‌گیرد اما کلیت هدایت، یک سنت مستمر و دائمی خدای متعال است.
در بحث دوران امامت امام رضا(ع) چند مطلب به شکل برجسته دیده می‌شود؛ یکی مناظرات امام رضا(ع) است. در آن زمان، شرایط جامعه به‌گونه‌ای بود که فضایی باز برای افکار و عقاید غیراسلامی هم وجود داشت. ترجمه کتب یونانی و غیریونانی در جامعه اسلامی، تحولات دوران حکومت مأمون که فضای بازی را برای نشر تفکرات ایجاد کرده بود و فعالیت گروه‌های مختلف در این زمان سبب شده بود زمینه مناظره سالم پیش بیاید. البته در این مسئله، حاکمیت و خلافت هم بی‌تأثیر نبود. در واقع حاکم آن دوران می‌خواست امام رضا(ع) در مناظرات دست‌کم در یک مناظره محکوم و مطلبی در جامعه علیه امام هشتم شیعیان تولید شود.
در عین حال فضای دوران امام رضا(ع) فضای مناظره بود. امام(ع) از این فضا بهترین استفاده را برای نشر معارف اهل بیت(ع) و اسلام ناب محمدی کرد.
مناظراتی که در کتاب‌هایی چون عیون اخبار‌الرضا(ع) و بحارالانوار و سایر مجموعه‌های احادیث ماست، نکاتی را منتقل می‌کند. امام رضا(ع) در این مناظرات با روحیه عالی و حوصله با دیگران برخورد می‌کرد و این‌طور نبود که کنترل خود را در مناظرات از دست بدهد.
در احادیث این‌گونه آمده امام جواد(ع) زمانی که امام رضا(ع) سن زیادی داشت، متولد شد و تعدادی از افراد پیش از تولد امام جواد(ع) با تمرکز بر فرزند نداشتن امام هشتم شیعیان، بر امامت امام رضا(ع) طعن داشتند و امام هشتم شیعیان با حوصله در مقابل آن‌ها ‌ایستاد و متوجه بود اگر حوصله به خرج دهد، خداوند به او رزق، روزی و فرزند خلف خواهد داد. انی‌اشهد الله انی ینزل و لیالی حتی یرزقون الله ولد.

الگویی کامل برای مناظره
نکته دیگر میدان دادن به طرف‌های مقابل در مناظرات است. اینکه انسان در اول مناظره حالت تهاجمی نگیرد و حالت حقیقت‌یابی و حقیقت‌گرایی داشته باشد، یک هنر سالم در مناظره است.
نخستین هدایت اساسی قرآن، عاقل کردن انسان‌هاست. تعقل و ایجاد روحیه عاقلانه زندگی کردن، پیش از هدایت به توحید در قرآن آمده است، چون منطق عقیده انسان، مهم‌تر از عقیده‌اش است.
قرآن در بررسی دوران بت‌پرستی می‌فرماید این بت‌پرست‌ها از تقلید کورکورانه به بت‌پرستی، از حدس و گمان به انکار قیامت و از تعصب، قومیت‌گرایی و قبیله‌گرایی به نفی نبوت رسیدند. اینکه انسان‌ها عقیده‌شان را با عقل بپذیرند سبب می‌شود خیلی از عقاید آن‌ها سالم شود.
امام رضا(ع) در مناظرات تلاش داشت عقل حاکم شود نه احساسات، نه ظن و حدس، نه تعصب و قومیت، نه تقلید کورکورانه و عواملی که سبب می‌شوند در مقابل چشم انسان‌ها پرده بیفتد و نتوانند حقیقت را ببینند، به همین خاطر مباحث را با استدلال، شرح صدر، انصاف و عدالت آغاز کرده و ادامه می‌داد.
انسان می‌تواند با توجه به مناظرات امام رضا(ع) متوجه شود امام هشتم شیعیان تلاش داشت دفاع عقلانی از دین داشته باشد و این همان هدایت اساسی قرآن و منطق رسیدن به عقیده است.
امام رضا(ع) در مناظراتش به اصول مشترک بین ادیان توحیدی تکیه می‌کرد. تکیه بر اصول مشترک بین ادیان، اصل و اساس تربیت جامعه‌های توحیدی و رساندن انسان‌ها به توحید خالصی است که در دین اسلام تجلی پیدا کرده است.
در نتیجه باید گفت امام رضا(ع) با تکیه بر عقل، احترام متقابل و تمرکز بر اصول مشترک بین ادیان توحیدی مناظرات را به سمت درست هدایت می‌کرد به‌گونه‌ای که در مناظراتش بسیاری از مطالب مرتبط با معارف ائمه اطهار(ع) مطرح شدند.
امام رضا(ع) عالم آل‌محمد(ع) لقب یافت در حالی که احادیث باقی مانده از دوران امامت امام صادق(ع) و امام باقر(ع) بیشتر از احادیث باقی مانده از دوران امامت امام هشتم شیعیان است، مطالب احادیث باقی مانده از دوران امامت امام صادق(ع) و امام باقر(ع) درون‌دینی بودند و بحث بین‌المذاهب را مطرح می‌کردند اما در احادیث باقی مانده از دوران امامت امام رضا(ع) مباحث بیرون دینی و بین‌الملل هم مطرح شدند و دین در سطح مکاتب و مذاهب تجلی یافت. معارف در آن سطح ارائه و بسیاری از علوم و معارف اهل‌بیت(ع) به جامعه آن روز و سایر ادیان و مکاتب ارائه و فهمانده شدند.

بحثی در چرایی قبول ولایتعهدی
بحث دیگری که در دوران امام رضا(ع) مطرح شده، قبول ولیعهدی امام هشتم شیعیان است، چرایی این مسئله بحث مهمی است.
آن‌طور که نوشته شده، مأمون برای رسیدن به 16هدف از جمله کنترل امام رضا(ع) و نظارت بر کار‌های آن امام، مشروعیت بخشیدن به حکومت و خلافت عباسی، جدا کردن امام از مردم و گرفتن تدریجی وجهه مردمی‌ ایشان، شریک جرم قرار دادن امام هشتم شیعیان در اعمال حکومت عباسی و خاموش کردن قیام علویان، به امام رضا(ع) پیشنهاد کرد ولیعهد شود.
امام رضا(ع) می‌توانست در پاسخ به پیشنهاد مأمون سه واکنش قبول مطلق، رد مطلق یا قبول با شرط داشته باشد.
قبول مطلق به معنی رسیدن مأمون به اهدافش بود. رد مطلق سبب می‌شد رابطه تلخ و سردی بین امام و حکومت برقرار و امکان داشت این رابطه به کشتن امام رضا(ع) منتهی شود. از جملات امام رضا(ع) چنین حاصل می‌شود که امام هشتم شیعیان با اکراه پیشنهاد ولایتعهدی مأمون را پذیرفت.
امام رضا(ع) در ابتدا مقدماتی را فراهم کرد تا مردم متوجه شوند او با اکراه پیشنهاد ولایتعهدی را قبول می‌کند. سپس زمینه‌ای به وجود آورد که مأمون به بحث حقانیت امامت اعتراف کند. جملاتی وجود دارند که با توجه به مطالب آمده در آن‌ها، مأمون اعتراف کرده حق با ائمه اطهار(ع) است و حق باید به مسیر خودش برگردد.
امام رضا(ع) با این شرط که در عزل و نصب‌ها دخالتی نکند، به ولیعهدی‌اش حالتی خنثی داد تا مأمون به اهداف مدنظرش نرسد، بنابراین امام هشتم شیعیان پیشنهاد ولیعهدی مأمون را به شرط قبول کرد تا بتواند توطئه مأمون را خنثی کند.
ائمه(ع) همه تهدید‌ها را به فرصت تبدیل کردند و می‌دانستند در بعضی مواقع شرایط و وضعیت جامعه با خواسته انسان تطابق ندارد اما مهم آن شرایط و وضعیت نیست، مهم چگونگی بهره‌برداری از آن شرایط و استفاده از آن وضعیت است.
امام رضا(ع) از شرایط موجود در دوران زندگی خود طوری بهره‌برداری کرد که توطئه مأمون خنثی و تهدید به فرصت تبدیل شد. در واقع مسئله ولایتعهدی امام هشتم شیعیان را مأمون شروع کرد اما امام رضا(ع) آن را پایان داد. امام رضا(ع) در داخل هدف مأمون، هدف دیگری را تعبیه کرد و علاوه بر خنثی‌سازی هدف مأمون، هدف خود را پرورش داد.
می‌توان گفت امام رضا(ع) با تریبون و امکانات خلافت، امامت را تبلیغ کرد و تبدیل تهدید به فرصت، بزرگ‌ترین پیامد قبول پیشنهاد ولایتعهدی امام هشتم شیعیان است.
بحث تبدیل تهدید به فرصت، یک اصل کلی در سیره‌ تمامی معصومین(ع) است. لباس و شکل تهدید‌ها در دوران امامت هر کدام از ائمه اطهار(ع) فرق می‌کرد اما قانون تبدیل تهدید به فرصت پابرجاست.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه