تضاد فرهنگ کلان اسلامی با غربی در مقوله جمعیت
رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: اصالت سرمایه که منطق غرب است میگوید جمعیت کم شود یعنی فقرا کم و سرمایهداران اضافه شوند، اما در نظام اسلامی اصالت عدالت وجود دارد، باید همسانی بین افراد باشد و غنی باید به ضعیف کمک کند. به گزارش خبرگزاری رسا، حجتالاسلام والمسلمین سیدسجاد ایزدهی، رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در نشست علمی «الهیات جمعیت و کارکردهای آن در حاکمیت دینی» به سخنرانی پرداخت. پاسخ او به این پرسش که «چرا در غرب جمعیت کاهش پیدا کرده و نباید در جامعه ما رخ دهد» را در ادامه میخوانید.
اگر نگاهی به بنیانهای فرهنگی حاکم بر نظریات کنترل جمعیت داشته باشیم نخستین موضوع، فرهنگ کلان آنهاست؛ انسان ما با انسان آنها تفاوت دارد. در غرب یک انسان خودبنیاد دنیوی مادی وجود دارد که صرفاً به دنبال راحتی در دنیاست. این انسان طبیعتاً با یک سگ هم خوشی دارد و ناراحتی او نگهداری از بچه است. اینکه انسان چیست، از کجا آمده و فرهنگ غالب بر انسان چیست مسئله است. انسان آنها فارق از خدا و در دنیا بوده و متعلق به دنیاست، طبیعی است که چنین انسانی فرزندآوری را برنتابد اما در منطق اسلام فرزند، یک بچه یعنی معجزه الهی و اضافه شدن یک خلیفه دیگر به زمین. فرهنگ غربی حکم میکند فرزندآوری یک منکر باشد.
ارزش ذاتی اولیه غرب و نخستین ارزش غرب، آزادی است. اگر یک بچه محدودیت داشته باشد با آن مخالفت میکنند، اما در دیدگاه ما ارزش اولیه، فطرت ما و خداوند است، این دو منطق با هم جمع نمیشوند، این دو ساختار با هم سازگاری ندارند. منطق غرب اندیشه فردگراست، یعنی ما به شرطی که دیگری را آزار ندهیم آزاد هستیم، اما در منطق اسلام آنجایی که همگرایی است ارزش وجود دارد، فرد هم ذیل خودش ارزش دارد، اما جامعه و همگرایی و انسجام جامعه ارزش ویژه دارد. نکته سوم که شاید نکته مهمی است بحث کاپیتالیسم است، منطق غرب منطق اصالت سرمایه است. در غرب باید سرمایه من اضافه شود و سرمایه دیگری اضافه نشود، اصالت سرمایه میگوید جمعیت کم شود، یعنی فقرا کم و سرمایهداران اضافه شوند، اما در نظام اسلامی اصالت عدالت وجود دارد، باید همسانی بین افراد باشد و غنی به ضعیف کمک کند.
نکته دیگر اینکه مسئله خانواده یعنی همان جمعیت؛ خانواده یعنی در مقابل فردگرایی و انزوا هستیم. الان در کشورهای اسلامی شاید یک نفر زنازاده نتوانیم پیدا کنیم، اما این درصد در کشورهای غربی براساس آمار، بالای
۵۰ درصد است. مفهوم خانواده در غرب وجود ندارد، مدتی است که فهمیدهاند خانواده لازم دارند اما باز مفهوم آن را تغییر داده و به سمت خانواده تک جنسیتی رفتهاند، حتی با یک حیوان ازدواج میکنند، از چنین خانوادههایی جمعیت به دست نخواهد آمد.
خانواده نقطه قوت و پاشنه آشیل نظام است. وقتی مادری از بین برود، وقتی حیثیت زن به جنس ماده تغییر کند نه انسانیت، نتیجه همین شرایط غرب خواهد شد. وقتی جمعیت کاهش پیدا میکند که رسانه به جامعه بگوید مرد و زن نر و ماده هستند، در این شرایط دیگر خانوادهای وجود ندارد بلکه اصالت لذت معنا پیدا میکند. وقتی ارزش خانواده تبدیل میشود به لذت محدود، نتیجه چیزی بهتر از غرب نخواهد شد.
اگر نگاهی به بنیانهای فرهنگی حاکم بر نظریات کنترل جمعیت داشته باشیم نخستین موضوع، فرهنگ کلان آنهاست؛ انسان ما با انسان آنها تفاوت دارد. در غرب یک انسان خودبنیاد دنیوی مادی وجود دارد که صرفاً به دنبال راحتی در دنیاست. این انسان طبیعتاً با یک سگ هم خوشی دارد و ناراحتی او نگهداری از بچه است. اینکه انسان چیست، از کجا آمده و فرهنگ غالب بر انسان چیست مسئله است. انسان آنها فارق از خدا و در دنیا بوده و متعلق به دنیاست، طبیعی است که چنین انسانی فرزندآوری را برنتابد اما در منطق اسلام فرزند، یک بچه یعنی معجزه الهی و اضافه شدن یک خلیفه دیگر به زمین. فرهنگ غربی حکم میکند فرزندآوری یک منکر باشد.
ارزش ذاتی اولیه غرب و نخستین ارزش غرب، آزادی است. اگر یک بچه محدودیت داشته باشد با آن مخالفت میکنند، اما در دیدگاه ما ارزش اولیه، فطرت ما و خداوند است، این دو منطق با هم جمع نمیشوند، این دو ساختار با هم سازگاری ندارند. منطق غرب اندیشه فردگراست، یعنی ما به شرطی که دیگری را آزار ندهیم آزاد هستیم، اما در منطق اسلام آنجایی که همگرایی است ارزش وجود دارد، فرد هم ذیل خودش ارزش دارد، اما جامعه و همگرایی و انسجام جامعه ارزش ویژه دارد. نکته سوم که شاید نکته مهمی است بحث کاپیتالیسم است، منطق غرب منطق اصالت سرمایه است. در غرب باید سرمایه من اضافه شود و سرمایه دیگری اضافه نشود، اصالت سرمایه میگوید جمعیت کم شود، یعنی فقرا کم و سرمایهداران اضافه شوند، اما در نظام اسلامی اصالت عدالت وجود دارد، باید همسانی بین افراد باشد و غنی به ضعیف کمک کند.
نکته دیگر اینکه مسئله خانواده یعنی همان جمعیت؛ خانواده یعنی در مقابل فردگرایی و انزوا هستیم. الان در کشورهای اسلامی شاید یک نفر زنازاده نتوانیم پیدا کنیم، اما این درصد در کشورهای غربی براساس آمار، بالای
۵۰ درصد است. مفهوم خانواده در غرب وجود ندارد، مدتی است که فهمیدهاند خانواده لازم دارند اما باز مفهوم آن را تغییر داده و به سمت خانواده تک جنسیتی رفتهاند، حتی با یک حیوان ازدواج میکنند، از چنین خانوادههایی جمعیت به دست نخواهد آمد.
خانواده نقطه قوت و پاشنه آشیل نظام است. وقتی مادری از بین برود، وقتی حیثیت زن به جنس ماده تغییر کند نه انسانیت، نتیجه همین شرایط غرب خواهد شد. وقتی جمعیت کاهش پیدا میکند که رسانه به جامعه بگوید مرد و زن نر و ماده هستند، در این شرایط دیگر خانوادهای وجود ندارد بلکه اصالت لذت معنا پیدا میکند. وقتی ارزش خانواده تبدیل میشود به لذت محدود، نتیجه چیزی بهتر از غرب نخواهد شد.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
نقش مهم زیارت در آیین «هندو»
-
شده معطر « شمیم رضوان» ز عطر گلهایت
-
فرق بزرگی و بزرگواری
-
دنیا فقط به دیدن تو میارزد
-
مسیرهای آسانتر برای رسیدن به رواق «دارالحجه»
-
رونق کتابخوانی در مشهد عهد صفوی
-
تکمیل ظرفیت حضور در اجتماع «سلام فرمانده»
-
طلبهای که با کمکهای 2 هزار تومانی ۳۵ معتاد را ترک داد
-
تضاد فرهنگ کلان اسلامی با غربی در مقوله جمعیت
-
تحول در موزه آستان قدس رضوی یک مأموریت ضروری است
-
هر کس از عقلش فاصله گرفت، تو نیز از او فاصله بگیر