یک روز در چایخانههای حرم مطهر رضوی
بیا ای خسته از دنیا...
صحن و سرای حضرت ثامنالحجج(ع) مملو از عاشقانی است که سختی سفر و گرمای بالای آخرین روزهای بهار را به جان خریدهاند و از راه دور و نزدیک میهمان این حریم آسمانی شدهاند. زائرانی که همیشه قلبشان برای یک بسته نبات متبرک به شماره میافتد و نشستن بر سر سفره حضرت رضا(ع) مایه سعادتشان است.
نخستین چایخانه حضرت رضا(ع) در صحن کوثر افتتاح شد. این اقدام به حدی مورد استقبال زائران و مجاوران قرار گرفت که دو چایخانه دیگر هم در صحن غدیر و باغ رضوان، یکی پس از دیگری افتتاح شد تا با رعایت دستورالعملهای بهداشتی پذیرای محبان حضرت با چای تازهدم و خوشعطر باشند.
میهمانی خانوادگی با چای حضرت
وارد هر کدام از این چایخانهها که بشوی نوای مولودی با صدای به هم خوردن استکانهای خالی داخل سینی و سبدهای پلاستیکی در خیمه سفید هشت گوش چایخانه در هم آمیخته است. چایخانه کوثر مثل روزهای گذشته دهه کرامت پر از زائرانی است که در صفهای منظم، لیوان چایشان را از داخل سینیهای فلزی که در طول چند دقیقه پُر میشوند، برمیدارند.
دیدن شعر: «رسیدم تا حرم، گویی کسی میگفت در گوشم/ بیا ای خسته از دنیا که من باز است آغوشم» روی بخشی از کتیبه بیرونی این خیمه لحظهای میخکوبم میکند. این بیت بخشی از شعر زیبای نوید حبیبی، شاعر بنام اصفهانی است که مخصوص چایخانه حضرت سروده شده است.
کمی آن سوتر از این خیمه سفید، خانوادهها روی فرشهای آبیرنگ حرم نشستهاند و چای حضرت را در لیوانهای دستهدار یکشکل مینوشند. بعضی از آنها مثل خانواده آقبابایی که سه روز است از کرمان به مشهد مشرف شدند، به نیت شفا چای مینوشند و زیر لب صلواتی نثار رفتگان بانیان و ناذران این امر خیر میکنند و برخیها هم برای رفع خستگی.
به نیت تبرک
خانواده عباسی هم دو روز است که از ارومیه به زیارت آمدهاند. مادر خانواده تعریف میکند: خیلی اتفاقی دیروز چایخانه را در حرم مطهر دیدیم و بسیار خوشحال شدیم که میتوانیم با چای حضرت خستگی را از تن به در کنیم به خصوص که خیلی دلمان غذای متبرک حضرت میخواست و تاکنون قسمتمان نشده بود.
خانواده زارع هم کمی آن طرفتر روی فرش دیگری نشستهاند. آنها از نیریز فارس میهمان صحن و سرای رضوی شدند و به گفته دختر خانواده از یکی از اقوامشان که چند وقت پیش به زیارت مشهد آمده بود، شنیده بودند که حرم چایخانه دارد. آنها هم نشانش را از خادمان پرسیده و آمده بودند تا دورهمی چایی به نیت تبرک بنوشند. در ادامه بانو زارع از تمام خادمانی که بیوقفه در آستان حضرت رضا(ع) خدمت میکنند، تشکر میکند.
البته بیشتر مجاوران اهل دل، مکان خیمه چایخانهها را در حرم مطهر میدانند و این روزها پس از زیارت به عشق نوشیدن جرعهای از چای حضرت رضا(ع) راهشان را به سمت این خیمهها تغییر میدهند.
بانو خسروی از جمله این مجاوران است که از قاسمآباد مشهد برای زیارت آمده است. او میگوید: اگر زمان زیارت، چایخانههای حضرت باز باشند، حتماً خودم را میهمان یک لیوان چای شیرین میکنم. به خصوص که وقتی چای حضرت مینوشم، تمام خستگیهای راه از وجودم میرود. حتی گاهی حس میکنم در بهشت هستم.
حال خوش خادمیاران تبریزی
در چایخانههای حضرت، این خادمیاران هستند که خدماتدهی به زائران را بر عهده دارند. مثلاً در ایام میلاد انیسالنفوس(ع) موکبی متشکل از حدود 80خادمیار تبریزی وظیفه پذیرایی از دلدادگان این امام همام را در چایخانه صحن کوثر بر عهده داشتند. خلیل نمازی از جمله این خادمیاران است که برای نخستین بار در بخش چایخانه خدمت میکند و از این سعادتی که نصیبش شده، بسیار خوشحال است.
علی صفیخانی یکی دیگر از اعضای این موکب که سه سال است زیر پرچم این بارگاه ملکوتی رضوی به صورت افتخاری خدمت میکند، میگوید: آقا امام رضا(ع) ما 80نفر را از بین 80میلیون نفر از جمعیت ایران انتخاب و به حرمشان دعوت کردهاند. امیدوارم بتوانیم زائران را با رضایت پذیرایی کنیم.
در ادامه این خادمیار تبریزی از خاطراتش میگوید. از پسر جوان معلولی که در این روزها لنگان لنگان در اطراف چایخانه به عشق معینالضعفا(ع) استکانهای خالی مردم را در سبد جمع میکرده تا او هم در این کار خیر و به عشق حضرت مشارکتی داشته باشد.
مهدی غفارزاده هم اگرچه 16سال بیشتر ندارد، اما روپوش سبزرنگ خادمیاران چایخانه را بر تن دارد و به عنوان جوانترین عضو این موکب در راهنمایی زائران و نظم صفوف کمک میکند. این نوجوان هم با لهجه شیرین آذری فقط میگوید: دعای زائرانی که چای مینوشند، ما را بس است.
خبرنگار: آرزو مستأجر حقیقی
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
مدافعان امنیت عراق
-
نگرانیها درباره تضییع حقوق بازنشستگان متوسط بگیر
-
وقتی جای طلبکار و بدهکار عوض میشود!
-
ائتلاف مکرون روی لبه تیغ
-
بیا ای خسته از دنیا...
-
آلبوم بودجه پروژههای بزرگ خراسان رضوی
-
مقاومت، حافظ استقلال لبنان
-
«آلکس نوری» روی نیمکت آبی؟
-
روایتی نو از زندگی یک پلیس
-
تابستان امسال با خاموشی یا بیخاموشی؟