پای اراده بی‌نهایت شدنت بایستی، بی‌نهایت می‌شوی

موعظه

پای اراده بی‌نهایت شدنت بایستی، بی‌نهایت می‌شوی

آیت‌الله جاودان

آدمیزاد را ساخته‌اند که بی‌نهایت بشود. می‌گویند هر موجودی تعریف دارد جز آدمیزاد که تعریف ندارد. یک وقت تعریفش می‌شود گرگ. یک وقت تعریفش می‌شود خوک. یک وقت تعریفش می‌شود فرشته. البته می‌گویند شاید اینجوری [باشد]. فرشتگان از یک انسانی، از یک جوانی که در دلش آشوب گناه به پا شده، آشوب می‌شود، مثل یک آتشفشان آتش می‌بارد و این جوان دارد با آن می‌جنگد، با آن شهوتی که مثل آتشفشان منفجر شده، آتش گرفته، دارد آتش می‌بارد، این دارد می‌جنگد. من عرض می‌کنم فرشته‌ها، انگشت به دهان گرفته‌اند. فرمایش امیرالمؤمنین(ع) است. متحیر مانده‌اند که این چطور می‌تواند این طور بجنگد، از خدا بترسد و از گناهی پرهیز کند که در سینی گذاشته‌اند. آماده کرده‌اند و آورده‌اند جلویش گذاشته‌اند. چشمش را می‌بندد. پشتش را می‌کند. از آنجا فرار می‌کند. این آدم می‌تواند به جایی برسد که فرشته‌ها از مرتبت و مقام این آدم در حیرت غرق می‌شوند. عرض کردم که آدمیزاد را برای بی‌نهایتی خلق کرده‌اند. آدمیزاد را برای بی‌نهایت شدن خلق کرده‌اند. آدمیزاد را نمی‌شود تعریف کرد؛ چون یک سرش در بی‌نهایتِ بدی است، یک سرش هم در بی‌نهایتِ خوبی. آمال خیلی است. آن وقت اگر آدم در گناه غرق شود،خودش را نابود کند، این استعداد بی‌نهایت شدن را نابود کند، ببینید چقدر باخته. 
قرآن شاید ده بار، بیست بار از خسران سخن گفته. خودش را و همه چیزش را، حالا به زبان بنده، خودش را و همه چیزش را باخته. این آدم. آقا این می‌توانسته به جایی برسد که همه عالم در مشتش باشد. به فرمان او رفتار کنند. عالم به فرمان او رفتار کنند. این به مثلاً یک ابرو فروخته. به یک غذای... مثلاً به یک ساعت، دو ساعت نشئگی. چه را فروخته؟ یک بی‌نهایت را به یک قران. حالا یک قرانش را هم سابقاً می‌گفتند پول سیاه. درجه پایین پول ایران، پول سیاه بود. پول سیاه. قاعدتاً می‌گفتند پول سیاه چون مسی بوده و در طول زمان رنگش سیاه شده بوده. پول سیاه. به یک پول سیاه فروخته. همه این حرف‌ها حول و حوش اراده آدمی دور می‌زند. اگر شما اراده بی‌نهایت بکنی، پای اراده بی‌نهایت شدنت بایستی، بی‌نهایت می‌شوی.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه