پسلرزه توسعه نامتوازن شهر
قلعهساختمان؛تاریخ فراموش شده شهر
1- جیمز باستِ آمریکایی، میسیونر هیئت پرسبیتری، در گزارش مبسوطی که از سفرش به ایران در فاصله سالهای 1885-1871 داشته، ایران را سرزمین ائمه میداند. دستکم عنوان این کتاب با حضور حضرت رضا(ع) و دیگر امامزادگان در ایران و شکلگیری اجتماعات انسانی پیرامون این امامزادگان سازگار است. ایران پس از این سفر، روح تازهای یافت و تاریخ ایران متحول شد و اجتماعات انسانی پیرامون این امامزادگان شکل گرفت. اگر بپذیریم فرهنگ و تاریخ ایران، با دو عنصر زبان و دین گره خورده، مشهدالرضا هم به واسطه بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) و هم حضور فارسیسرایانی نظیر فردوسی در کانون این تاریخ و فرهنگ قرار دارد. روح این تاریخ، هرگاه، خواه در حمله مغول یا ترکان تازی، در معرض اغلال و فروبستگی قرار گرفته، کانون فرهنگی مشهد، با بهرهگیری از دو عنصر زبان فارسی و محبت اهل بیت(ع)، موج جدیدی از امید را به این تاریخ دمیده است. مشهد همواره یکی از کانونهای احیای روح ایرانی در موقعیتهای اغلال و فروبستگی بوده است.
2- اگر ظهور رضاخان را در ذیل پروژه مدرنیزاسیون اجباری یا تجدد آمرانه ایران بدانیم، میتوان سده گذشته شمسی(1300-1400) را سده منازعات انسانیِ ایرانی با توسعه سرمایهداری در ایران دانست که با آمدن محمدرضا پهلوی، در قالب برنامههای توسعه شدت یافت. همانطور که میدانیم توسعه سرمایهداری فقط یک برنامه مدیریتی یا اقتصادی نیست، بلکه تلاشی برای استغراق تاریخ شرق در تاریخ غرب و اغلال و فروبستگی روح شرقی در تکنیک مدرن غربی است. شاید به همین خاطر است که با وقوع انقلاب اسلامی، در میانه جنگ سرد، میشل فوکو فرانسوی، با مشاهده خواستِ عمومیِ ملت ایران برای رقمزدن تاریخ و جهانی دیگر، ایران را روح جهان بیروح مدرن دانست.
3- کشاکش انسانِ ایرانی با توسعه سرمایهداری، در حقیقت کشاکشی برای حفظ و استمرار این روح شرقی و دینی در منازعه با جریان فروبسته توسعه سرمایهداری است؛ در این منازعه هرچقدر توسعه سرمایهداری بیشتر گسترش یافته، روح ایرانی نیز فروبستهتر و زبان او بیشتر در کام، کشیده شده است. به همین نسبت، در مشهد نیز هرچقدر جریان توسعه سرمایهداری بیشتر بالوپر یافته، مناطقی که بهلحاظ تاریخی، حاملِ روح ایرانی بودهاند، بیشتر به حاشیه رفته و این گلوگاههای فرهنگی، بیشتر مضیق شدهاند.
4- با این چارچوب روشن میشود که چرا گلوگاههای شرقی مشهد همچون قلعهساختمان که ورودی حضرت رضا(ع) به مشهد بوده و در آن، دو عنصر زبان فارسی و محبت اهل بیت(ع) امکان باروری داشتهاند، امروزه در قیاس با مناطق غربی آن که سابقه توسعه سرمایهدارانه آنها به چند دهه نیز نمیرسد، چنین در مضیق و حاشیه و محرومیت قرار گرفتهاند. بنابراین توجه به احیای قلعهساختمان و مناطق مشابه آن، فقط مسئله رفع محرومیت اقتصادی نیست، بلکه مسئله، تلاش برای گشودن دوباره جریان روح فرهنگی مشهد و ایران و شرق و رفع انسداد از مسیر تاریخی آنهاست. مسئله آن است که در ذیل یورشهای بیرحمانه توسعه سرمایهداری، پیکر فرهنگ اسلامی و ایرانی در این گلوگاهها آماج تازیانه قرار گرفته و نسلهای آینده انسان مسلمان ایرانی، چندان چیزی از سمرقند و بخارا و مرو و زبان فارسی و ورودی حضرت رضا(ع) به مشهد نخواهند فهمید.
خبرنگار: محمدرضا قائمینیک
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
تیر خلاص قطع انرژی بر پیکره تولید
-
قدس خراسان
-
218 خودرو لوکس و موتورسیکلت قاچاق در مسیر مزایده
-
افزایش تجارت باآسیای مرکزی از مرز سرخس
-
اعمال قانون حدود 8 هزار خودرو دودزا در مشهد
-
صفهای طولانی نان در بجنورد
-
آبرسانی با تانکر به ۱۲ روستای مانه و سملقان
-
تداوم یخبندان در خراسان جنوبی تا پایان هفته
-
ایجاد گذرگاه مرزی یکی از اولویتهای خراسانشمالی است
-
قلعهساختمان؛تاریخ فراموش شده شهر