سیره عملی امام حسن مجتبی(ع)

خیر و حکمت را نزد خود گرد آورده‌اند

سیره عملی امام حسن مجتبی(ع)

سیره به معنای رفتار، هیئت و روش معصومین (ع) است. بنا بر نظر علمای دین  سیره معصومین (ع) برای همگان حجت است و الگو و راهنمایی برای انسانها است. در ادامه به بهانه زاد روز امام حسن  بن علی (ع) مروری بر سیره عملی ایشان داریم.


دائم به ذکر خدا مشغول بود
شیخ صدوق در کتاب امالی به سند خود از امام صادق(ع) روایت کرده که آن حضرت فرمود: حسن بن علی(ع) عابدترین مردم زمان خود و زاهدترین آن‌ها و برترین آن‌ها بود و چنان بود که وقتی حج به جا می‌آورد، پیاده به حج می‌رفت و گاهی نیز پای برهنه راه می‌رفت و چنان بود که وقتی یاد مرگ می‌کرد، می‌گریست و چون یاد قبر می‌کرد، می‌گریست و چون از قیامت و بعث و نشور یاد می‌کرد، می‌گریست و چون متذکر عبور و گذشت از صراط در قیامت می‌شد، می‌گریست و هر گاه به یاد توقف در پیشگاه خدای تعالی در محشر می‌افتاد، فریادی می‌زد و روی زمین می‌افتاد... و چون به نماز می‌ایستاد بندهای بدنش می‌لرزید و چون نام بهشت و جهنم نزد او برده می‌شد مضطرب و نگران می‌شد و از خدای تعالی رسیدن به بهشت و دوری از جهنم را درخواست می‌کرد... و هرگاه در وقت خواندن قرآن به جمله «یا ایها الذین آمنوا» می‌رسید، می‌گفت: «لبیک اللهم لبیک»... و پیوسته در هر حالی که کسی آن حضرت را می‌دید به ذکر خدا مشغول بود و از همه مردم راستگوتر و در نطق و بیان از همه کس فصیح‌تر بود. (علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۳۱)
ابن کثیر می‌گوید: «کان الحسن اذا صلّی الغداه فی مسجد رسول الله یجلس فی مصلاّه حتی ترفع الشمس؛ حسن(ع) هر گاه که نماز صبح را در مسجد رسول خدا(ص) به‌جا می‌آورد در مصلای خود می‌نشست و ذکر خدا را می‌گفت تا خورشید بالا بیاید». (ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۴۱)

آگاه به هر چه در زمین و آسمان است
امام علی(ع) پس از شنیدن سخنان امام حسن(ع) با ابوسفیان در حالی که کودکی چهارساله بیش نبود، درباره فرزندش فرمود: «الحمدلله الذی جعل فی آل محمد من ذریه محمد المصطفی نظیر یحیی بن زکریا «وآتیناه الحکم صبیا»؛ سپاس خدای را که در میان آل محمد و در نسل پیامبر خدا، کسی را قرار داد که همچون یحیی بن زکریاست که خداوند در مورد او فرمود: به وی علم و دانش در کودکی عطا کردیم». (علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۲۶)
معاویه به امام حسن مجتبی(ع) گفت: شنیده‌ام رسول خدا(ص) مقدار خرمای درخت را می‌دانست، آیا چیزی از آن علم در نزد شما هم وجود دارد؟ شیعیان شما چنین می‌پندارند که شما به همه چیز؛ هرچه در زمین و در آسمان است آگاهی دارید. حضرت فرمود: «ان رسول الله(ص) کان یخرص کیلا و انا اخرص عددا؛ پیامبر خدا(ص) مقدار وزن و پیمانه درخت خرما را می‌گفت و من عدد آن را می‌گویم». معاویه گفت: این درخت خرما چند عدد خرما دارد؟ حضرت فرمود: 4هزار و 4 عدد. دانه‌های خرما را شمردند و دیدند همان مقدار است که حضرت فرموده است. (علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۲۹)

در دفاع از حریم اسلام نرمش نشان نمی داد
امام مجتبی(ع) هرگز در بیان حق و دفاع از حریم اسلام نرمش نشان نمی‌داد. وی آشکارا از اعمال ضداسلامی‌ معاویه انتقاد و سوابق زشت و ننگین معاویه و دودمان بنی‌امیه را بی‌پروا فاش می‌کرد. مناظرات و احتجاج‌های مهیج و کوبنده امام حسن(ع) با معاویه و مزدوران و طرفداران او مانند عمروعاص، عتبه بن ابی‌سفیان، ولید بن عقبه، مغیره بن شعبه و مروان حکم، شاهد این معناست. (طبرسی، فضل بن حسن، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۱، ص۲۸۸)

زندگی ساده را بیشتر دوست داشت 
در کتاب تاریخ ابن‌عساکر نقل شده شخصی به نام مُدْرِک بن زیاد می‌گوید: روزی در یکی از باغ‌های ابن‌عباس بودیم. غذای مناسبی آوردند. امام حسن(ع) دستور دادند کارگران و خدمتگزاران را جمع کنند و آن غذای خوب را به آن‌ها بدهند. مُدرِک می‌گوید: خود امام حسن(ع) لب به آن غذا نزدند و مشغول خوردن نان با قدری نمک شدند.
وقتی به آن حضرت گفته شد چرا شما از آن غذای خوب میل نمی‌کنید، در جواب فرمودند: «اِنّ ذاک الطَّعام احبُّ عندی؛ این خوراک را بیشتر دوست دارم». (جمعی از نویسندگان، دانش‌نامه امام حسن(ع)، ص۶۷۶)
ابن‌شهر آشوب در مناقب و ابن‌ابی‌الحدید در شرح نهج البلاغه و دیگران به سند خود روایت کرده‌اند امام حسن بن علی(ع) بر جمعی از فقرا عبور کرد که روی زمین نشسته و تکه‌های نانی در پیش روی خود گذاشته و می‌خوردند و چون آن حضرت را دیدند تعارف کردند. امام(ع) پیاده شد و این آیه را خواند: «ان الله لا یحب المستکبرین؛ به‌راستی که خدا مستکبران را دوست نمی‌دارد!» و سپس شروع به خوردن غذای آنان کرد و چون سیر شدند؛ امام(ع) آن‌ها را به میهمانی خود دعوت و از آن‌ها پذیرایی و اطعام کرده و جامه نیز بر تن آن‌ها پوشاند و چون فراغت یافت، فرمود: «الفضل لهم لانهم لم یجدوا غیر ما اطعمونی و نحن نجد اکثر منه؛ با همه این‌ها فضیلت و برتری از آن‌هاست، زیرا آن‌ها به‌غیر از آنچه ما را بدان پذیرایی و اطعام کردند چیز دیگری نداشتند، ولی ما بیش از آنچه دادیم باز هم داریم». (علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۵۲)

چه کسی همانند این جوانمردان است
شیخ صدوق روایت می‌کند مردی نزد عثمان بن عفان رفت و از او که بر در مسجد نشسته بود درخواست بخششی کرد. عثمان دستور داد پنج درهم به او بدهند. آن مرد گفت: این مقدار دردی از من دوا نمی‌کند، پس مرا به شخصی راهنمایی کن که حاجتم را برآورده کند! عثمان به گوشه‌ای از مسجد که امام حسن و امام حسین(ع) و عبدالله بن جعفر در آنجا نشسته بودند، اشاره کرد و گفت: «دونک هؤلاء الفتیه؛ به نزد این جوانمردان برو». آن مرد نیز متوجه آن‌ها شده و حاجت خود را به ایشان عرض کرد! حسنین(ع) به آن مرد رو کرده و گفتند: «ان المسئله لا تحل الا فی احدی ثلاث، دم مفجع، او دین مقرح، او فقر مدقع ففی ایها تسئل؛ سؤال جز در یکی از سه چیز جایز نیست: خونی فاجعه‌آمیز یا بدهکاری دردآور و جانسوز یا فقری که انسان را خاکسترنشین کند، اکنون بگو تو در کدام‌یک از این سه مورد سؤال می‌کنی؟» پاسخ داد: در یکی از همین سه مورد است! در اینجا امام حسن(ع) دستور داد 50 دینار به او بدهند و امام حسین(ع) 49 دینار و عبدالله بن جعفر 48دینار! آن مرد پول‌ها را گرفت و از نزد ایشان رفت و عبورش به عثمان افتاد. عثمان از او پرسید: چه کردی؟ آن مرد داستان خود و کرم و بزرگواری حسنین(ع) و عبدالله بن جعفر را برای او بازگو کرد و عثمان که دچار شگفتی شده بود، گفت: «من لک بمثل هولاء الفتیه؟! اولئک فطموا العلم فطما و حازوا الخیر و الحکمه؛ چه کسی همانند این جوانمردان است، اینان از سینه علم و دانش شیر خورده و خیر و حکمت را نزد خود گرد آورده‌اند». (شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج۱، ص۱۳۶)

برچسب ها :
ارسال دیدگاه