گفتوگو با مجتبی راعی، کارگردان سریال شبکه3 سیما که مخاطبان پروپاقرصی پیدا کرده است
برای ساخت آتش و باد پیر شدم
این شبها مردم تماشاگر سریالی تاریخی از شبکه3 سیما هستند. «آتش و باد» روایتی در دل تاریخ است که عشق، آتش خشم را شعلهور میکند. این سریال با یک جنگ بزرگ ادامه پیدا میکند و همزمان پرداختهایی به فراز و فرودهای تاریخی ایران در عصر مشروطه دارد.
مجتبی راعی، کارگردان 65ساله این سریال تلاش کرده تاریخ را شرافتمندانه نشان دهد و تأکید دارد: ملتی که تاریخ را نشناسد باید دوباره آن را تجربه کند، بنابراین اگر کارهای تاریخی درست ساخته شوند، مردم تجربههای گذشته را میبینند و دیگر آن را تکرار نمیکنند. روند پیشتولید، تولید و پستولید این مجموعه تلویزیونی حدود پنج سال طول کشید و فراز و فرودهای زیادی را در فرایند ساخت طی کرده است که شنیدن اتفاقهای پشت صحنه آن خالی از لطف نیست. با نزدیک شدن به قسمتهای پایانی سریال «آتش و باد» با «مجتبی راعی» کارگردان این مجموعه تلویزیونی گفتوگو کردیم که میخوانید.
دلایل گرایش سازندگان سریال به ساخت آثار تاریخی که به مقاطع تاریخی متأخر میپردازند چیست؟
دلیل اولش این است که با پرداختن به آن مقاطع تاریخی به کسی برنمیخورد! اگر به موضوعات روز بپردازید ممکن است به عدهای بربخورد. از سوی دیگر باید تاریخ را برای مردم و جوانان بگوییم و آنها را نسبت به اتفاقهای تاریخی آگاه کنیم. چنین سریالهایی به حافظه تاریخی مردم کمک میکند و داشتن حافظه تاریخی از این منظر مهم است که مردم اشتباههای گذشته را تکرار نکنند. معروف است که ایرانیها حافظه تاریخی ضعیفی دارند، باید روی دلایل این ضعف، پژوهش شود ولی شاید یکی از دلایلش این باشد که بسیاری از گروهها میخواهند در تاریخ خوشسابقه باشند و از آنها به نیکی یاد شود بنابراین اجازه نمیدهند تاریخ درست روایت شود و حافظه تاریخی مردم، اصلاح.
سریالهایی با روایت بستر تاریخی دوره قاجار که در چند سال اخیر هم تعدادشان کم نبوده، واقعیتهای آن مقطع تاریخی را نشان میدهند یا تخیل سازندگان هم در این روایتگری دخیل است؟
نمیتوان به آنچه در واقعیت تاریخی وجود داشته دست یافت چون آدمهای آن دوره تاریخی نیستند و قدرتهای حاکم بسیاری از کتابهای تاریخی را به نفع خودشان نوشتهاند. درباره بسیاری از مسائل مهم تاریخی، اطلاعات زیادی در دست نیست بنابراین به طور طبیعی، تحلیلی از آن مقطع زمانی در ذهن سازندگان شکل میگیرد که برای آن تخیل میکنند. در واقع تخیل کمک میکند که بیننده آن تحلیل را دریافت کند به بیان دیگر ما دروغهایی را میگوییم و تخیل میکنیم که به حقیقت برسیم ولی اگر این دروغها را بگوییم و هیچ حقیقتی در آن نباشد، خیانت کردیم.
فرایند تولید سریال شما حدود سه سال و در شرایط سخت دوران کرونا انجام شد، دلیل طولانی شدن این فرایند چه بود؟
ما در فرایند تولید این مجموعه با مسائل مختلفی روبهرو شدیم که فشار زیادی به گروه وارد کرد. اولین آن کرونا بود. گروه زیر سایه ترس کار میکرد و دو بار کارمان به خاطر کرونا گرفتن آقای نادر فلاح متوقف شد. خانم لاله اسکندری هم یک بار کرونا گرفت و کار تعطیل شد. بسیاری از بازیگران و عوامل تولید کرونا میگرفتند و مجبور میشدیم برنامه ریزیهایمان را تغییر دهیم مثلاً طبق برنامه ریزیهای تولید، اگر قرار بود بازیگری با میزان دستمزد مشخص، دو ماه جلو دوربین باشد به خاطر کرونا، کار دو سه ماه عقب میافتاد که موجب به هم ریختن برنامه ریزیها و افزایش دستمزد آن بازیگر میشد. کرونا روی هزینههای تولید ما خیلی اثر گذاشت. متأسفانه آقای کریم اکبری مبارکه (بازیگر) را هم به خاطر کرونا از دست دادیم که فضای روانی سختی را به گروه تحمیل کرد. مسئله دیگری که با آن مواجه شدیم شوکهای اقتصادی عجیبی بود که ما را فقیر کرد. با گرانی بنزین و افزایش قیمت ارز، هزینههای ساخت ما در این سه سال، بارها تغییر کرد. پروژه به خاطر بیپولی دو بار تعطیل شد و احتمال میرفت کار از بین برود. صدا و سیما هم این شرایط را نداشت که به ما کمک مالی کند. این کار را فقیرانه ساختیم به این معنا که به سریال «جیران» التماس میکردیم اجازه بدهند سکانسهایی را در لوکیشنهای آنها فیلمبرداری کنیم چون پول لوکیشن نداشتیم. از آقای حسن فتحی و آقای اسماعیل عفیفه، کارگردان و تهیهکننده آن سریال تشکر میکنم. حتی لباسهای بازیگران را از کارهای دیگر قرض میکردیم! وای که چقدر فقیری و سختی کشیدیم.
جایی بود که بخواهید ادامه ساخت سریال را متوقف کنید؟
دو بار فکر کردیم که کار از بین خواهد رفت؛ یک بار وقتی بود که 60درصد فیلمبرداری انجام شده بود و به دلیل نبود بودجه، فکر کردیم کار به آرشیو میرود. متأسفانه برای کسی هم مهم نبود که این اتفاق بیفتد ولی گروه تولید بسیار منسجم و صمیمی داشتیم و در حالی که هفت ماه حقوق نگرفته بودند اما پای کار ایستادند، از همه آنها تشکر میکنم. این سریال حاصل جانفشانی بیمزد گروه تولید آن بود و به طور کلی بگویم؛ یکی داستان است پر آب چشم.
روند پستولید چطور بود، کار در تدوین آن طور که میخواستید درآمد؟
یک سال پیش به مدیران سازمان گفتیم پولی به ما بدهید تا کاری با کیفیت عالی آماده کنیم ولی متأسفانه این اتفاق نیفتاد. نزدیک پخش به ما پول دادند و الان شبانهروز داریم کار میکنیم تا سریال به پخش برسد. طبعاً وقتی نزدیک پخش، بودجه میگیرید فرصت بازبینی کارتان را ندارید. باید زود کار کنید و به پخش برسانید که مقداری از کیفیت کار از بین میرود. متأسفانه این اتفاق افتاد و کاری از دستمان برنمیآمد.
بازخوردهایی که از کار گرفتید، خوب بوده است؟
بله، ما بازخوردهای خیلی خوبی از مردم گرفتیم. تقریباً همه متفقالقول معتقدند بازیها، شخصیت پردازیها، طراحی لباس، طراحی صحنه و فیلمبرداری بسیار قوی است و با وجود همه سختیهایی که متحمل شدیم این بازخوردهای خوب، تنها دلخوشی ماست. این سریال هم از سوی مخاطبان عام و هم مخاطبانی که تاریخ خواندهاند و در انتخاب سریالهای تاریخی سختگیر هستند، واکنشهای مثبتی داشته است. با وجود اینکه برای این سریال، تبلیغ زیادی هم نشد و اکنون که 50قسمت از سریال پخش شده، به ما گفتهاند قرار است برای تبلیغات آن بیلبورد بگیرند در حالی که تبلیغات بیلبورد را چند ماه پیش از پخش سریال انجام میدهند نه زمانی که کار به قسمتهای پایانی نزدیک شده است! یا اینکه ناگهان اسم سریال را عوض کردند در حالی که ما پنج سال اسم «جشن سربرون» را برای این پروژه داشتیم و کسی به ما نگفت اسم اشکال دارد. حتی بسیاری میگفتند چه تضاد قشنگی در عنوان سریال هست، ما در قسمت پنجم نشان دادیم قالی را از بالای دار میبُرند و اسم این مراسم «جشن سربرون» است. خب وقتی اسم سریال عوض شد بسیاری از کسانی که سابقه ذهنی نسبت به این سریال داشتند، مجموعه را ندیدند چون چند روز پیش از پخش، اسم سریال عوض شده بود. زمان پخش هم خوب نبود، قسمت اول سریال 26 اسفند ماه 1401 روی آنتن رفت یعنی روزهای پایانی سال که مردم در تکاپوی آماده کردن خودشان برای سال جدید هستند و کسی فرصت تماشای سریال ندارد. بسیاری از مردم، چند قسمت اول سریال را از دست دادند و به اندازه یک دوغ برای این سریال تبلیغ نشد. ما با بذل جان این سریال را ساختیم و الان استقبال از سریال «آتش و باد» نشان میدهد اگر تلویزیون سریالهایی در این سطح بسازد، سفرهاش رنگین میشود.
با وجود همه سختیهایی که در ساخت این سریال متحمل شدید، آیا تمایل به ادامه همکاری با تلویزیون دارید؟
من سر ساخت این سریال خیلی پیر شدم. کرونا گرفتم و مدتی کار به خاطر ابتلای من به کرونا تعطیل شد. سر این کار 8-7 کیلو وزن کم کردم. دکتر گروه سر صحنه به من میگفت ضربان قلبت 127 است و با مسئولیت خودم این صحنه را تعطیل میکنم چون نگرانم، ولی میگفتم هیچ راهی جز ادامه دادن نداریم و اگر قرار به تعطیلیهای پی در پی باشد، سریال متلاشی میشود. من با ضربان بالا سر صحنهها بودم. آیا با این وضعیت میتوانم ادامه بدهم؟! من دیگر توان جسمی این کارها را ندارم. امنیت مالی و روانی برای یک پروژه، ویژهخواری نیست! ما در این سریال دو صحنه جنگ مهم داشتیم جایی که «بهادر» سپاه بیگانه را با قهرمانی بزرگی شکست میداد و موجب غرور ملی میشد. قرار شد یکی دو ماه برای فیلمبرداری این صحنه وقت بگذاریم ولی شکل مدیریت سازمان ما را به اینجا رساند که تهیهکننده گفت یک ریال پول برای اجرای این صحنه نداریم و مجبور شدیم این قهرمانی را به شکل دیالوگ دربیاوریم.
در جایی هم به عدم همکاری بنیاد مستضعفان برای فیلمبرداری در زمینهای متعلق به این نهاد اشاره داشتید، ماجرا از چه قرار بود؟
بخشی از فیلمبرداری کار در بیابانهای اطراف تهران و متعلق به بنیاد مستضعفان بود. روابط عمومی بنیاد ما را بسیار اذیت کرد چون بابت فیلمبرداری در این بیابانها، هزینه سنگینی میخواست. گفتیم ما داریم برای مردم ایران و رسانه ملی کار میسازیم، پروژه شخصی نیست که سود ببریم. شما هم شرکت شخصی نیستید و قاعده این است که بنیاد مستضعفان به عنوان نهادی مردمی به ما که داریم برای مردم ایران سریال میسازیم کمک کند. این شخص سبب شد فیلمبرداری فصل بهار را از دست بدهیم و مجبور شویم صحنههای این فصل را در زمستان بگیریم. بازیگران را با لباس بهاری جلو دوربین فرستادیم، بازیگری که 70 سال سن داشت در آن سرما باید لباس بهاره میپوشید. شما نمیدانید این آقا چه سختیهایی را به ما تحمیل کرد و در نهایت هم دلیل این رفتار را نفهمیدیم! حتی پس از آن هم پاسخگو نبودند. ما در ساخت این سریال خیلی غریب و فقیر بودیم و یکی از ارزانترین سریالهارا ساختیم که نتیجه تلاشهای تهیهکننده اثر بود. آقای نجاریان کسی است که در تولید سریالهایی همچون «شهرزاد»، «مدار صفر درجه»، «ملاصدرا» و «یوسف پیامبر(ع)» حضور داشته و تجربه بسیار خوبی در تولید آثار سنگین تاریخی دارد. تجربیات ایشان موجب شد با بودجه کم به نتیجه مطلوب برسیم. توجه به اینکه همه افراد گروه در به ثمر رساندن این سریال فداکاری داشتند اما آقای نجاریان را صاحب این سریال میدانم. نگین کار هم فیلمنامه آن است که زحمت نویسندگانش بود و دیالوگنویسی آن، رشکبرانگیز است.
خبرنگار: زهره کهندل
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
تحقق «جهاد تبیین» در اعتاب مقدسه موجب گسترش شعاع نورانی آن در سطح کشور است
-
31 اردبیهشت
-
برای ساخت آتش و باد پیر شدم
-
دختران، ذخایر تمدنساز ایران
-
مختصات دیپلماسی ایرانی
-
به خانه خوشآمدید
-
برنامه داشتن لازم است اما کافی نیست!
-
نفسهایی که هنوز مُمِد حیاتاند
-
سوپراستارهای فرنگی و توریستهای دمپاییپوش
-
چو رستم برفت از لب هیرمند...
-
الگوی سلوک دخترانه از خانه تا جامعه
-
فضیلت زیارت بانوی کرامت
-
عمارتی رفیع با بانیان زن
-
حضور کاروانهای «زیر سایه خورشید» در 2 هزار نقطه از ایران و 9 کشور جهان
-
ویژهبرنامههای حرم مطهر رضوی در نخستین روز از دهه کرامت