شیخ‌الاسلام بزرگ اصفهان

چند روایت کوتاه از زندگی علامه محمدباقر مجلسی معروف به «مجلسی دوم»

شیخ‌الاسلام بزرگ اصفهان

پارسا نیکوکار

 آقا احمد کرمانشاهی در کتاب مرآت الاحوال جهان‌نما با استناد به گفته برخی افراد مورد اعتماد، از ملا محمدتقی مجلسی نقل می‌کند :شبی از شب‌ها پس از فراغ یافتن از تهجد و عبادت، حالتی برایم ایجاد شد که از آن حالت فهمیدم اگر در این هنگام از خداوند درخواستی کنم، اجابت خواهد کرد.

فکر کردم چه چیزی از امور دنیا و آخرت از درگاه خداوند متعال بخواهم که ناگاه صدای گریه محمدباقر از گهواره‌اش برخاست. بی‌درنگ گفتم: پروردگارا! به حق محمد و آل محمد(ع) این کودک را مروج دینت و ناشر احکام پیامبر بزرگت قرار ده و او را به توفیقاتی بی‌پایان موفق گردان. نویسنده پس از آن می‌افزاید: بی‌شک، کارهای خارق‌العاده‌ای که از علامه محمدباقر مجلسی سر می‌زد، از آثار این دعا بوده است.
روزهای پایانی ماه مبارک رمضان را ایام درگذشت محمدباقر مجلسی ذکر کرده‌اند و آن‌گونه که به شعر نیز نگاشته‌اند: «ماه رمضان چه بیست و هفتش کم شد/ تاریخ وفات باقر اعلم شد»؛ این عالم بزرگ شیعه که با تألیف مجموعه حدیثی «بحارالانوار» نقش برجسته‌ای در جایگاه حدیث در منظومه معرفت دینی داشت، 27 رمضان 1110 هجری قمری وفات یافت. به بهانه این ایام سعی کردیم مروری کوتاه بر برخی روایت‌های گزارش شده از زندگی علامه مجلسی که به مجلسی دوم نیز شهرت دارد داشته باشیم. این روایت‌ها مبتنی بر کتاب «اسوه محدثان ویژه‌نامه زندگی علامه محمدباقر مجلسی(ره)» به قلم یوسف قربانی است که انتشارات مرکز پژوهش‌های اسلام صدا و سیما منتشر کرده است. 

شیفته میوه‌های درخت علم
علامه محمدباقر مجلسی از همان اوان کودکی در پرتو آموزش و توجه ویژه پدر دانشمندش و استعداد سرشار و پشتکار خود توانست در اندک زمانی، مراحل آغازین تحصیل را بپیماید. در جوانی و در زمان مرجعیت پدر بزرگوارش نیز به همراه برادران بزرگ‌ترش، عزیزالله و عبدالله که سرگرم فراگیری علوم دینی بودند، خوش درخشید. به همین دلیل برخی بزرگان، آینده درخشانی را برایش پیش‌بینی می‌کردند.
از مراحل دانش‌اندوزی علامه گزارش چندانی به دست ما نرسیده است ولی می‌توان دریافت وی با شاخه‌های گوناگون علوم یا دست‌کم دانش‌های مربوط به دین آشنایی داشته است.علامه مجلسی در آغاز بحارالانوار، دوران تکامل علمی خود را این‌گونه بازگو می‌کند: «من در ابتدای جوانی به فراگیری همه گونه‌های دانش عشق می‌ورزیدم و شیفته بدست آوردن میوه‌های درخت علم بودم. به فضل خدا به بوستان‌های علم راه یافتم و بر دانش‌هایی درست و نادرست وقوف پیدا کردم تا آنکه آستینی پربار از میوه‌های گوناگون و دامنی پر از گل‌هایی رنگارنگ فراهم ساختم. از هر آبشخوری، جرعه ای سیراب‌کننده نوشیدم و از هر خرمنی، خوشه‌ای بی‌نیازکننده برگرفتم. آن‌گاه به نتایج و غایات این دانش‌ها اندیشیدم... و سرانجام به فضل و الهام خدا دانستم زلال علم اگر از چشمه‌سار پاک وحی به دست نیاید، سیراب نمی‌کند و حکمتی که برخاسته از ناموس دین نباشد، گوارا نیست».

داشتن نیت جدایی
سید نعمت‌الله جزایری، از شاگردان زبده علامه مجلسی که چهار سال در خانه علامه مجلسی ساکن بود و بهتر از هر کس با استادش آشنایی داشت، چنین می‌گوید: چندین سال با وی معاشرت کردم و شب و روز با او بودم، هیچ عمل مباحی از او ندیدم تا چه رسد به مکروهات؛ زیرا وی از فرمایش رسول اکرم(ص)‌ پیروی می‌کرد که فرموده است: در هر کاری نیت داشته باشید، حتی در خواب و خوردن. تمام اعمال و افعالش عبادت بود.

مافوق او در علم متصور نیست 
علامه مجلسی با وجود اینکه بیشتر اوقات با درد چشم دست وپنجه نرم می‌کرد، در ایام درسی و روزهای تعطیل، از تدریس علوم دینی و هدایت و موعظه مردم دست برنمی‌داشت. وی با پشتکار بی‌نظیر خود توانست شاگردان گرانمایه‌ای بپروراند و دست‌نوشته‌های ارزشمندی به جامعه علمی تشیع عرضه کند.
علامه هیچ‌گاه در سفرها نیز قلم  -این سلاح حوزوی- را از خود جدا نمی‌ساخت و همواره آن را چون دل خویش صیقل می‌داد و با آن به راز و نیاز می‌پرداخت. علامه جلد بیست و دوم بحارالانوار را در نجف اشرف پس از بازگشت از سفر حج تألیف نمود و در مراجعت از سفر خراسان، در بین راه، ترجمه خطبه امام رضا(ع) و رساله و جیزه رجب را نگاشت.
هنگام سفرهای علامه، طلاب فرصت را غنیمت می‌شمردند و با او همراه می‌شدند تا در فضایی ساده و دوستانه، سعادت واقعی را در کلام او جست‌وجو کنند. میرمحمد خاتون‌آبادی می‌گوید: من در اوان کودکی در تحصیل حکمت و معقول حریص بودم و تمام اوقات عمر خود را در آن مصروف می‌داشتم تا آنکه در راه حج به صحبت علامه محمد باقر مجلسی مشرف شده و با او ارتباط نزدیک یافتم و از نور علم و هدایتش رهبری شدم. آنگاه به تحصیل و تتبع در کتب فقه و حدیث و علوم مشغول و مدت 40 سال بقیه عمرم را از فیوضات او بهره‌مند شدم.
در روزهایی که علامه در مشهد مقدس برای زیارت مشرف بود، جمعی انبوه از علما، فضلا و طلاب برای استفاده از علوم او تقاضای درس حدیث می‌کردند و علامه مجلسی چهل حدیث (اربعون حدیث) را در این ایام نوشت. هنگامی که علامه، شرح اربعین را به پایان رساند، یکی از فضلای اهل سنت پس از دیدن کتاب از راه انصاف و محبت گفت: ما گمان می‌کردیم پایه علمی علامه مجلسی منحصر به ترجمه کتاب از عربی به فارسی است تا اینکه کتاب «اسماء و العالم» بحار و «شرح اربعین» او را دیدم و دانستم علامه مجلسی دانایی است که مافوق او در علم متصور نیست.

اخلاق نیکو
میرمحمدصالح خاتون‌آبادی، داماد، شاگرد و همراه همیشگی علامه مجلسی درباره فضائل علامه چنین می‌گوید: مدت 40 سال از باقی عمرم را در خدمت او سپری کردم و از فیوضات او بهره‌مند شدم، در حالی که آثار کرامت و استجابت دعاهایش را به چشم دیدم و در این مدت جز حسن نیت و اخلاص و صفای باطن از وی ندیده‌ام.

هیبت والا
سیدنعمت الله جزایری، شاگرد بزرگ علامه مجلسی در کتاب انوار نعمانیه درباره اخلاق اجتماعی علامه و هیبت آن بزرگوار چنین می‌نویسد:استادم، علامه مجلسی با آن همه مزاح و خوش خلقی و اینکه شب و روز با او می‌نشستیم و می‌خندیدیم، هر زمانی که می‌خواستیم شرفیاب خدمت او شویم، همین که می‌خواستیم از در داخل شویم، هیبت آن بزرگوار چنان در دل‌هایمان قرار می‌گرفت که گویا ما را به نزد سلطان می‌برند تا سیاست کنند و دل‌های ما تپیدن می‌گرفت.

ارج نهادن به کتاب
«جزایری» درباره ارج نهادن علامه مجلسی به کتاب چنین نقل می‌کند :اگر علامه مجلسی می‌خواست کتابی به کسی عاریه دهد، می‌گفت: اول بگو سفره داری که در میان آن نان بخوری یا نه؟ اگر نداری بگو به تو سفره بدهم که نان را در میان سفره خورده باشی و روی کتاب، نان نخوری! بلی، محافظت کتاب‌ها و احترام آن‌ها از کارهای لازم تو است.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه