نکتههای ناب مرحوم آیتالله حائری شیرازی
چرا امام اجازه میداد دستش را ببوسند؟
تواضع، غذای ساده خوردن نیست. تواضع، عمل کردن به وظیفه است. اگر وظیفه انسان بالای مجلس نشستن است، همین ثواب را دارد. امام در دوره شاه از زندان آزاد شد. خدا رحمت کند برادرم آمده بود امام راحل را در این وضعیت دیده بود. گفت دو تا متکا این طرف و آنطرف امام گذاشته بودند. مردم میآمدند و دست امام را بوسه میزدند! امام دستش را نمیکشید!
این تواضع است چون وظیفهاش است. میخواهد قدرت خودش را به رژیم نشان بدهد. میخواهد ارادت مردم به خودش را به دشمن نشان دهد وگرنه این نیست که از دست بوسیدن لذت ببرد. وظیفهاش را انجام میداد.
مأمون امام رضا(ع) را مجبور کرد ولیعهد باشد، حضرت گفت: این کار را از من نخواه. گفت: اختیاری نیست. میخواهی با من مقابله کنی؟ من هم نوع دیگری رفتار میکنم؛ یعنی تو را میکشم. حضرت کرهاً (از روی کراهت) قبول کرد. حالا ولیعهد شده. دو برادر بودند به نام حسن بن سهل و فضل بن سهل. اینها
همه کارههای مأمون بودند. وزیر ارشد پیش امام رضا -پیش ولیعهد- آمد. حضرت داشت با یکی از یارانش صحبت میکرد. جلو در ایستاد. حضرت به حرفش ادامه داد. مدتها اجازه داخل شدن به او نداد. بعد حضرت میگوید کاری داری؟ اجازه میدهد بیاید داخل. اما اذن نشستن به او نمیدهد. ایستاده مطلبش را میگوید و حضرت جوابش را میدهد و او میرود.
دیگران نباید این کار را کنند. برایشان خطرناک است. امام در یک تواضعی دربرابر خداست که اینگونه بیاعتناییها، او را متکبر نمیکند. او آنچنان ذلت باطنی دارد که این بیاعتناییها برایش غرور نمیآورد.
آقای گورباچف، آقای شوارت ناتزه را فرستاده بود پاسخ پیام امام را بیاورد. امام خیلی عادی آمد. این وقتی میخواست پیام را بدهد میلرزید. امام هم وقتی که این فرد پیام را ابلاغ کرد گفت: اینها جواب من نیست. دستش را به علامت ردّ حرکت میداد. گفت: اینها جواب من نیست، من میخواستم دری بر دنیای جدیدی به روی شما باز کنم.
ببین! پس اخلاق و تواضع و بندگی خدا کردن، حرف خدا گوش دادن است. تواضع این است. باید نگاه کند ببیند تکلیف چیست؟ عمده این است که انسان وقتی میخواهد کاری کند حجت داشته باشد.
این تواضع است چون وظیفهاش است. میخواهد قدرت خودش را به رژیم نشان بدهد. میخواهد ارادت مردم به خودش را به دشمن نشان دهد وگرنه این نیست که از دست بوسیدن لذت ببرد. وظیفهاش را انجام میداد.
مأمون امام رضا(ع) را مجبور کرد ولیعهد باشد، حضرت گفت: این کار را از من نخواه. گفت: اختیاری نیست. میخواهی با من مقابله کنی؟ من هم نوع دیگری رفتار میکنم؛ یعنی تو را میکشم. حضرت کرهاً (از روی کراهت) قبول کرد. حالا ولیعهد شده. دو برادر بودند به نام حسن بن سهل و فضل بن سهل. اینها
همه کارههای مأمون بودند. وزیر ارشد پیش امام رضا -پیش ولیعهد- آمد. حضرت داشت با یکی از یارانش صحبت میکرد. جلو در ایستاد. حضرت به حرفش ادامه داد. مدتها اجازه داخل شدن به او نداد. بعد حضرت میگوید کاری داری؟ اجازه میدهد بیاید داخل. اما اذن نشستن به او نمیدهد. ایستاده مطلبش را میگوید و حضرت جوابش را میدهد و او میرود.
دیگران نباید این کار را کنند. برایشان خطرناک است. امام در یک تواضعی دربرابر خداست که اینگونه بیاعتناییها، او را متکبر نمیکند. او آنچنان ذلت باطنی دارد که این بیاعتناییها برایش غرور نمیآورد.
آقای گورباچف، آقای شوارت ناتزه را فرستاده بود پاسخ پیام امام را بیاورد. امام خیلی عادی آمد. این وقتی میخواست پیام را بدهد میلرزید. امام هم وقتی که این فرد پیام را ابلاغ کرد گفت: اینها جواب من نیست. دستش را به علامت ردّ حرکت میداد. گفت: اینها جواب من نیست، من میخواستم دری بر دنیای جدیدی به روی شما باز کنم.
ببین! پس اخلاق و تواضع و بندگی خدا کردن، حرف خدا گوش دادن است. تواضع این است. باید نگاه کند ببیند تکلیف چیست؟ عمده این است که انسان وقتی میخواهد کاری کند حجت داشته باشد.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
نگاهی نو به پنجره طلایی جمعیت
-
گردهمایی بانوان فعال قرآنی در حرم رضوی
-
«کار» مقدس است
-
هنوز خاطرخواه دارد
-
حامی مشهد در دربار مغولان
-
بازدید تولیت آستان قدس رضوی از پروژههای عمرانی حرم مطهر
-
گونهشناسی طلاب کنشگر در شبکه اجتماعی اینستاگرام
-
دستاوردهای همایش «ارتباطات بینالملل عتبات مقدس»
-
سفارش استاد فاطمینیا به زوجهای جوان
-
پیش به سوی شور و نشاط اجتماعی
-
چرا امام اجازه میداد دستش را ببوسند؟