«غیرت» برای تحفظ است نه از بین بردن دیگری

حجت‌الاسلام علی شفیعی مطرح کرد

«غیرت» برای تحفظ است نه از بین بردن دیگری

یک قتل فجیع و انتشار فیلمی دردناک در فضای مجازی، این روزها بحث مهم کارشناسان حوزه‌های مختلف است. قتل زنی توسط همسرش و نمایش علنی این فاجعه، سبب شده عده‌ای بخواهند شکل‌گیری چنین فجایعی را به پای مفاهیم دینی بنویسند و آن را با مسئله غیرت دینی پیوند دهند. حجت‌الاسلام علی شفیعی، مدیر گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی در گفت‌وگو با ایکنا، دامن زدن به چنین تلقی‌هایی در فضای مجازی علیه آموزه‌های اسلامی را ناشی از بدفهمی دانسته و معتقد است مفهوم غیرت دینی اساساً در بستر اجتماعی معنای تحفظ و نگهداری دارد نه نفی دیگری. گزیده‌ای از این گفت‌وگو را می‌خوانید.

گاهی در بین برخی مسلمانان عکس‌العمل‌های تند و خشنی در مسائل خانوادگی می‌بینیم که آن را نمود غیرت و تعصب می‌نامند. آیا در اسلام چیزی به نام غیرت یا تعصب ناموسی داریم؟ 
واقعیت این است در عبارات و آموزه‌های روایی ما بحثی با عنوان غیرت وجود دارد و عالمان اخلاق یکی از ویژگی‌های انسان‌ها را غیرت دانسته‌اند؛ اما غیرت برای تحفظ یعنی نگهداری است نه برای از بین بردن و نفی کردن؛ این موضوعی است که باید در نظر داشته باشیم. به همین دلیل وقتی در روایات گفته شده یکی از ویژگی‌های انسان مؤمن، غیرت در دین است یعنی اینکه تلاش کند دین خود را حفظ نماید و بر دینداری خود غیرت داشته باشد. این سخن بدین معنا نیست که با دیگران رفتاری داشته باشد که منجر به نفرت از دین در جامعه شود؛ روشن است چنین اتفاقی در جامعه به ضد خودش تبدیل می‌شود.
جالب است بیشتر مباحثی که در حوزه غیرت رخ داده در آثار و کتب اخلاقی است. در حجم بسیار زیادی از روایات که غیرت را به کار برده‌اند در کنار آن صبر، سخاوت، شکیبایی و امثالهم آمده است. البته نمی‌خواهم نفی کنم غیرت می‌تواند یک مفهوم اجتماعی هم باشد اما همان‌گونه که عرض کردم غیرت وقتی مفهوم اجتماعی است، به معنای نگه داشتن و تحفظ است ولی اگر شما رفتاری داشتید که بنیاد دینی‌ای که می‌خواهید از آن محافظت کنید را بر باد می‌دهد بی‌شک غیرت نیست؛ به همین دلیل عالمان اخلاق از افراط و تفریط در غیرت هم سخن می‌گویند و معتقدند باید غیرت را کنترل کرد.
متأسفانه در بسیاری از مفاهیم دینی دچار بدفهمی شده‌ایم؛ یکی از این مفاهیم غیرت است. غیرت دینی به ما اجازه نمی‌دهد به دختران و خواهران و زنانمان تعرض کنیم و جان آن‌ها را به خاطر خطایی که انجام داده‌اند به مخاطره بیندازیم هرچند خطای آن‌ها بزرگ و سنگین هم باشد. اتفاقاً غیرت دینی بر مبنای رویکرد سنتی که در آن سخن از غیرت ناموسی هم هست به ما می‌گوید اسبابی برای تحفظ این افرادی که نسبت به آن‌ها غیرت ناموسی دارید فراهم کنید نه اینکه اگر خطایی رخ داد با تمسک به غیرت، جان آن‌ها را بستانید و با آن‌ها وارد مواجهه خشونت‌آمیز غیرانسانی و غیراخلاقی شوید.
 
فرض می‌کنیم یک زن تخلف ناموسی انجام داده است، آیا از نگاه دین و اخلاق، مرد اجازه دارد خودش برخورد مستقیم و خشن داشته باشد؟ برخورد باید چگونه باشد؟
سؤال مهمی است؛ اگر تخلفی از دختر، خواهر یا همسر کسی سر زد آیا اجازه داریم با تمسک به غیرت ناموسی، جان این فرد را به مخاطره بیندازیم و یا با وی به خشونت رفتار کنیم؟ قطعاً مجاز نیستیم و این اختیار را نداریم. حداکثر چیزی که در اینجا وجود دارد نهی از منکر است و آن هم سلسله مراتبی دارد.
دو آموزه در دین داریم که باید نسبت آن‌ها را تعریف کنیم و نمی‌توانیم یک سوی آن را مورد توجه قرار دهیم و سوی دیگر را فراموش کنیم. در آموزه‌های ما هم غیرت و هم امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد بنابراین آیا می‌توانیم با تمسک به غیرت ناموسی از امر به معروف و نهی از منکر گذر کنیم؟ قطعاً نمی‌توانیم چنین کاری انجام دهیم بلکه اعمال غیرت حتماً باید با رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر باشد و نمی‌توان به این بهانه جان کسی را از وی ستاند.
 
در فرهنگ برخی اقوام نمونه‌های زیادی از قتل‌های ناموسی به بهانه غیرت و تعصب وجود دارد. آیا این شیوه در تاریخ اسلام وجود داشته است؟
بله از گذشته هم چنین موردی وجود داشته و متأسفانه گاه آمیختگی این فرهنگ‌های غلط پیشااسلامی با آموزه‌های اسلامی سبب شده رفتارهایی از برخی افراد سر بزند که ریشه در فرهنگ پیشااسلامی دارد اما متأسفانه به نام اسلام تمام می‌شود. معتقدم اسلام به هیچ وجه این اجازه را به کسی نمی‌دهد که بدون مراجعه به حاکم شرع و در دوران معاصر، بدون مراجعه به قوه قضائیه و نهاد حاکمیتی که به این امور می‌پردازد خود به مجازات کسی اقدام کند.
ما نمی‌توانیم بدون مراجعه به قوانین که در جامعه دینی حاکم است یا بدون مراجعه به آرای فقیهان، مستقلاً و خودسرانه دست به چنین کاری بزنیم. معتقدم دستگاه حاکمیتی ما آن‌گونه که باید و شاید در این مورد ورود نداشته بنابراین باید در چنین مواردی به‌شدت تمام ورود پیدا کند، چراکه استقلال نهاد حاکمیتی و قضایی را با چالش مواجه می‌کند و هیچ توجیهی برای عدم برخورد جدی با چنین کارهایی نداریم. نهادهای قانون‌گذار ما اگر با مشکلات حقوقی و قانونی روبه‌رو هستند باید آن‌ها را هم برطرف کنند؛ ترس این است تکرار چنین مواردی، کارآمدی قوانین را در نظام با مخاطره جدی مواجه کند.
 
به نظر شما این وقایع و جسارت یافتن افراد، نتیجه تحریک مردم به نهی از منکر به شیوه اشتباه و با نفرت‌پراکنی نسبت به هم و یا به بهانه حجاب یا ناموس‌پرستی نیست؟
واقعیت این است جسارت این افراد، بیش از آنکه به آموزه‌های دینی و تأکید بر اموری همانند حجاب و امر به معروف و غیرت ناموسی برگردد به تربیت‌نیافتگی این افراد در خانواده و جامعه برمی‌گردد. دو نهاد مهم شامل خانواده و اجتماع، انسان‌ها را تربیت می‌کنند. وقتی در خانواده فرزندان آن‌گونه که باید و شاید تربیت نمی‌شوند و نهاد اجتماع هم به جای تربیت آن‌ها، گاه دنبال درست کردن توجیه غلط برای برخی رفتارهاست چنین رفتارهای غیراخلاقی و غیرانسانی شکل می‌گیرد.
بنده نمی‌خواهم بگویم شیوه القا و تبیین مباحث دینی بی‌تأثیر است اما به گمان من اگر روان‌شناسان و جامعه‌شناسان ما با این شخص صحبت کرده و شخصیت‌شناسی کنند حتماً در هویت‌سازی این فرد به ضعف نهاد خانواده و اجتماع می‌رسند. البته به تبیین‌های غلط آموزه‌های دینی توسط برخی افراد هم خواهند رسید؛ هرچند به نظرم سهم آموزه‌های دینی در تربیت این‌گونه افراد نسبت به رها کردن این‌ها توسط خانواده و جامعه بسیار کمتر است. با توجه به تکرار این وقایع افراد تبیین‌کننده مباحث دینی، در القای مطالب حتماً باید به بازخوانی اقدامات خود بپردازند و تلاش کنند در ارائه و القای مطالب دینی به سمتی بروند که چنین رفتارهایی به حداقل برسد.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه