توسلی که کارساز شد

چگونه امام رضا(ع) گره از کار حیدرقلی سردار کابلی، عالم شهیر افغانستانی گشود؟

توسلی که کارساز شد

امروز، سالروز درگذشت حیدرقلی‌خان سردار کابلی است. یکی از مفاخر برجسته جهان تشیع و افغانستان که سال‌ها در ایران زیست و در چهارم جمادی‌الاول سال 1372قمری / 10 بهمن 1331شمسی در کرمانشاه دار فانی را وداع گفت و پیکرش در قبرستان وادی‌السلام نجف به خاک سپرده شد.


حیدرقلی‌خان در دوره و زمان خودش، دانشمندی نام‌آور، زبان‌شناس، منجم، ریاضیدان و فقیه بود و وابسته به یکی از خانواده‌های سرشناس شیعه در افغانستان.
او در سراسر عمرش، یک لحظه از تحصیل و تحقیق باز نماند و همه زندگی‌اش را وقف این کار کرد و آثار بسیار نفیسی از خود به جا گذاشت که از میان آن‌ها می‌توان به «الاربعین فی فضائل امیرالمؤمنین» (در چهار جلد)، «تبصره الحر»، «شرح دعای صباح» و  ترجمه «انجیل برنابا» به زبان فارسی اشاره کرد. 

جامع معقول و منقول
حیدرقلی‌خان در علم محاسبات، اعجوبه‌ای بود. او بعدها همراه خانواده‌اش به نجف مهاجرت کرد و در این شهر به فراگیری علم نجوم و علوم عقلی و نقلی پرداخت؛ تا جایی که برخی از علمای هم‌عصر وی، حیدرقلی‌خان را «جامع معقول و منقول» دانسته‌اند.
او در نجف، زبان‌های لاتین و عبری را هم آموخت تا بتواند از منابعی که به این زبان‌ها وجود دارد، استفاده کند. در همان ایام بود که در قبله‌یابی استاد شد و در خوشنویسی نیز سرآمد روزگار خود شد.
مرحوم علامه حسن‌زاده آملی درباره سردار کابلی می‌نویسد: «روحانی بزرگ حیدرقلی بن نورمحمد معروف به سردار کابلی از مفاخر و ذخائر علمی عصر ما بوده و محاسن و محامد وی بسیار است، در ریاضیات عالیه عالمی متضلع و در هیئت و نجوم کاملی متبحر بود ... نگارنده احدی از علمای عصر خود را در تسلط و احاطه به علم فَلَک و ریاضیاتِ عالیه، به پایه استادش جناب علامه ذوالفنون 
حاج میرزا ابوالحسن شعرانی و جناب سردار کابلی نمی‌شناسد، رضوان الله علیهما».

گرفتار شدن در دام کیمیاگری
حکایت گره‌گشایی امام رضا(ع) از کار او نیز شنیدنی است. مرحوم سردار کابلی همان ‌طور که گفتیم، علاقه فراوانی به یادگیری علوم مختلف داشت.
در این بین، او با کیمیاگری آشنا شد؛ علمی که هدفش تبدیل فلزات مختلف به طلا بود و برای قرن‌های متوالی، بسیاری از شیمیدانان توانای جهان، عمر خود را به پای آن هدر داده بودند. مرحوم سردار کابلی پس از آشنایی با علم کیمیا، تصمیم گرفت به آن ورود پیدا کند.
مشهور است که این میل و علاقه را یکی از کیمیاگران مشهور آن دوره به نام عبدالرحمن مکی به جان او انداخت.
در آن وقت، سردار کابلی ساکن کرمانشاه بود. بخشی از منزل شخصی‌اش را به آزمایشگاه تبدیل و شروع به کار کرد؛ اما هر چه پیش می‌رفت، انگار از مقصد دورتر می‌شد! برخی مدعی‌اند او توانسته بود به طلایی با عیار 16 برسد، اما خب، صحت چنین ادعاهایی هیچ وقت و در مورد هیچ‌ کدام از علاقه‌مندان و مدعیان کیمیاگری اثبات نشده است.
القصه، مرحوم سردار کابلی چنان غرق کیمیاگری شد که دیگر فعالیت‌های علمی‌اش را کنار گذاشت و این مسئله، او را به شدت رنج می‌داد. دوستانش سعی ‌کردند تا وی را از این کار بازدارند، اما شدنی نبود.
در یکی از شب‌ها که باز هم آزمایش او با شکست روبه‌رو شد، از شدت غم و غصه کار را رها کرد و به حیاط خانه‌اش رفت تا لحظاتی را با خودش خلوت کند. سردار کابلی دریافته بود که کیمیاگری، ورود به دوری باطل و بی‌پایان است که دنیا را از بین می‌برد و آخرت را هم بر باد می‌دهد. او مدتی در حیاط خانه به فکر مشغول شد و از خداوند طلب راهنمایی کرد. آن شب، سردار کابلی خواب حرم مطهر رضوی را دید و در عالم رؤیا احساس کرد که گره این وابستگی، تنها در حرم غریب توس گشوده می‌شود. روز بعد، بلافاصله بار سفر بست و راهی مشهد شد.
راهی طولانی کرمانشاه تا حرم رضوی را با سختی تمام پیمود. او بلافاصله پس از ورود به مشهد، به حرم مطهر رفت و دو رکعت نماز خواند و از امام رئوف(ع) خواست برایش دعا کند تا گره از کار فروبسته‌اش گشوده شود. حیدرقلی‌خان نذر کرد اگر از این فکر و خیال باطل نجات یابد، کتابی را در منقبت امیرمؤمنان(ع) تألیف خواهد کرد.
چند روز بعد، در حالی که احساس سبکی می‌کرد، به سوی کرمانشاه راه افتاد و در راه، ناگهان خود را فارغ از میل به کیمیاگری یافت؛ گویی این میل کشنده، ذهن او را ترک کرده ‌است.
چند ماه بعد، سردار کابلی دوباره نگارش و تحقیق در علوم مختلف را آغاز کرد و نخستین کتابی که به رشته تحریر درآورد، «الاربعین فی فضائل امیرالمؤمنین(ع)» بود.

خبرنگار: محمدحسین نیکبخت

برچسب ها :
ارسال دیدگاه