«سرمایه‌داری» فرصت فکر کردن را از زنان می‌گیرد

دکتر رقیه فاضل در نشست بررسی نسبت «زن و نظام سلطه»:

«سرمایه‌داری» فرصت فکر کردن را از زنان می‌گیرد

در پی اتفاقات اجتماعی اخیر شاهد برجسته‌سازی مسئله زن و حجاب و گره خوردن این دو مفهوم با اعتراضات در فضای مجازی بودیم. از این رو سلسله کارگاه‌هایی با هدف بررسی شعار «زن، زندگی، آزادی» توسط رسانه فرهنگی «چی‌کتاب» برگزار شد که در آخرین این جلسات، دکتر رقیه فاضل، دانش‌آموخته مدیریت آموزشی به بررسی نسبت «زن و نظام سلطه» پرداخت. در ادامه، گزیده‌ای از گفتار دکتر فاضل را از نظر می‌گذرانید.


انقلاب صنعتی، نقطه آغاز ظلم علیه زنان
با وقوع انقلاب صنعتی احتیاج به کارگر ارزان نیز ضرورت پیدا کرد. تولید انبوه با 10 یا 20 کارگر امکان‌پذیر نبود. از طرفی به کارگر هم نمی‌شد‌ زیاد حقوق داد، ترجیح این بود تا می‌شود، بر طبل بهره‌وری کوبید. از اینجا بهره‌وری به عنوان یک ارزش جدی در این صنعت مطرح شد. صاحبان صنعت به دنبال سود بیشتری بودند و به این شکل، نگاهِ بهره‌وری در عمل کم‌کم به بهره‌کشی انجامید. اگرچه من معتقد نیستم همه جریان‌های فمنیستی بر اساس طرح از پیش تعیین شده نظام سلطه و اقتصاد سرمایه‌داری پیش می‌روند، چون حقیقتاً ظلم‌هایی وجود دارد و زنان از طریق جنبش‌هایی می‌خواهند حق مشروع خودشان را بگیرند، اما قسمتی از جریان‌های فمنیستی از این نوع هستند یعنی با ایجاد تحرکاتی، حضور اجتماعی زنان را تنها به شغل و کار تقلیل دادند و آن‌ها را به اسم آزاد شدن از قید خانه و مرد در خانواده، برای یک حضور بیرونی ترغیب کردند، در حالی که فضای تمدن غربی و دولت مدرن یک فعالیت معنادار و اجتماعی برای زن و مرد در نظر نداشت و صرفاً به دنبال منافع اقتصادی بود تا از این طریق مرد یا زن را به استخدام خود در بیاورد. 

مصرف، قلب تپنده نظام سرمایه‌داری
پس از آنکه زن به‌عنوان کارگر ارزان‌قیمت در نظام تولید سرمایه‌داری مورد استفاده قرار گرفت، گام بعدی، مسئله مصرف است که قلب تپنده نظام سرمایه‎داری محسوب می‌شود. یعنی باید کسی باشد که مصرف کند و اینجا روح لطیف و به دنبال  آن زیبایی زن می‌تواند در خدمت سرمایه‌داری قرار گیرد و به جای اینکه صرف تولید زیبایی در خانواده و جامعه شود، به سمت مصرف زیبایی برود. پس نخست باید یک تغییر در روحیات زن و فرهنگ زنانه اتفاق بیفتد که به جای تولید زیبایی به مصرف زیبایی فکر کند و دوم زیبایی را در تنوع و تکثر بداند، سوم تنوع و تکثر را تحت پارادایم مُد تعریف کند، یعنی فرد باید مدام متنوع آرایش کند یا متکثر لباس بپوشد. این تکثرها از الگوی خاصی پیروی می‌کند، یعنی به جای آنکه با اراده و انتخاب فرد مدیریت شوند، طبق نظر دیگران تغییر می‌یابند و برای فرد مهم می‌شوند. 

جامعه مصرفی، جامعه افسرده
دو جریان ذیل طراحی صنعتی ایجاد شده است. یک طراحی برای ازکار افتادن شکل می‌گیرد، یعنی طوری طراحی می‌شود که پس از مدتی من مصرف‌کننده احساس کنم دیگر این محصول به درد نمی‌خورد و باید یک محصول دیگر بخرم و به این شکل از دور خارج می‌شود. مرحله بعد، طراحی برای از کار افتادن ذهنی است یعنی دیگر سرمایه‌دار محصولی طراحی نمی‌کند که از کار بیفتد تا افراد بخواهند دوباره آن را بخرند، بلکه به نحوی طراحی می‌کند که از جنس مرغوب و قابل اطمینانی هم برخوردار باشد، اما با تبلیغات طوری عمل می‌کند که مخاطب به‌ویژه زنان در ذهنشان احساس کنند این کالایی که خریده‌اند، جوابگوی نیازها و لذائذ آن‌ها نیست. تبلیغات بازرگانی هیچ‌وقت در خدمت معرفی جنس با کیفیت، متناسب و با دوام نیست، بلکه این رسالت بزرگ را برعهده دارد که به مخاطب بگوید وضعیت خوبی ندارد و برای او نارضایتی ایجاد کند. البته اگر صرفاً حس نارضایتی ایجاد کند، کم‌کم جامعه افسرده خواهد شد. بنابراین همزمان با اینکه باید در افراد به‌ویژه زنان یک ناامیدی ایجاد کند که مثلاً لباس، پوست، مدل لب و گونه یا دکور و لوازم خانه تو خوب نیست، در عین حال یک امیدواری بزرگ برای آن‌ها ایجاد می‌کند که اگر چه وضعیت تو اکنون خوب نیست، اما امیدوار باش که می‌توانی آن زیبایی را بخری و این یک چرخه مداوم است.

مصرف بیشتر، افسردگی بیشتر
ناامیدی در خودش همچنان باید یک کورسوی امیدی با خرید روشن کند. به قولی می‌گویند ما با یک چرخه تماشا و خرید (WATCHING و SHOPPING) روبه‌رو هستیم که مدام تبلیغات بازرگانی را می‌بینیم و می‌فهمیم آنچه داریم بد است. به این صورت بر اساس تبلیغات یک چرخه مسخره‌ای شکل می‌گیرد که مدام باید خودش را بازتولید کند. «تیم کسر» در کتاب «بهای بالای مادی‌گرایی» می‌گوید به میزانی که فرد مدام مصرف می‌کند، بیشتر به سمت مادی‌گرایی کشیده شده و اضطراب و افسردگی‌اش بیشتر می‌شود، بنابراین برای فرار از این افسردگی و ناامیدی بیشتر مصرف می‌کند. حتی اگر فرد بر اثر ناامیدی افسرده شود هم ایرادی ندارد و سرمایه‌داری می‌تواند برای آن هم یک بازار دیگری درست کند که کلینیک‌های مشاوره و روان‌درمانی هستند. در نظام سرمایه‌داری همه چیز می‌تواند به بازار بدل شود، چون اینجا همه چیز کالا شده است. در این چرخه مصرف، زن عملاً از انسانیت خودش دور می‌شود.

جامعه فرامصرفی و معنازدایی از خانواده 
از اوایل دهه 1980 به بعد، به جامعه فرامصرفی می‌رسیم. جامعه فرامصرفی جامعه‌ای است که خانواده‌ها نه فقط مصرف انبوه دارند بلکه چند اثاثیه شدند؛ برای نمونه یک خانواده چند ماشین دارد. از این طریق کاری کردند که نهاد خانواده به لحاظ اقتصادی دیگر معنا نداشته باشد. فرد اگر می‌خواهد جابه‌جا شود، لازم نیست منتظر باشد یکی از اعضای خانواده بیاید، خودش ماشین دارد و اعضای دیگر خانواده هم خودشان ماشین دارند. به تعبیری، خانواده نیز کاملاً اتمیزه شده و افراد هستند که برای خودشان تصمیم می‌گیرند. یک خانواده، تنها یک خانه ندارند و هر کدام از افراد خانواده می‌توانند یک خانه مجردی داشته باشند. کم‌کم می‌بینیم این چند اثاثیه شدن، آن‌قدر میزان مصرف را بالا می‌برد که حتی از خانواده که بیشترین انتظار انسجام را داریم، نهادزدایی می‌شود. به قولی می‌گویند ما داریم از فردگرایی به فرافردگرایی می‌رسیم. برندها در این فضا خیلی جدی حضور دارند. قبلاً در نظام سرمایه‌داری، افراد برندها را می‌ساختند، اما اکنون خود برندها هستند که دارند به افراد تشخص می‌دهند. یعنی اکنون افراد تشخص و منزلت اجتماعی خود را از طریق مصرف برندها بدست می‌آورند. برندها در جامعه فرامصرفی در این حد باقی نمی‌مانند و از اینجا به بعد مسئله مصرف، به سمت عاطفی شدن پیش می‌رود و به‌شدت از عقلانیت دور می‌شود. براساس نگاه مک این تایر، جامعه مدام در مصرف، عاطفی می‌شود. به این معنا که فرد مدام مصرف می‌کند نه به خاطر اینکه یک منزلت اجتماعی کسب کند یا نظر دیگران برایش اهمیت داشته باشد، بلکه صرفاً برای لذت و سرگرمی مصرف می‌کند. سرمایه‌داری در مسئله مصرف تا این حد جلو می‌آید.

راه رهایی زن از چرخه مصرف
تیم کسر در کتاب «بهای بالای مادی‌گرایی» می‌گوید ما در برابر بلایی که مصرف دیوانه‌وار بر سر زن و جامعه می‌آورد، نمی‌توانیم جز با افزایش آگاهی، آن‌‍‌ها را از این وضع نجات دهیم. وی معتقد است باید به مصرف‌کننده این آگاهی را داد که او در قفس بزرگ نظام سرمایه‌داری زندانی است. وقتی یک پرنده را در یک قفس کوچک زندانی کنیم، میله‌های قفس را می‌بیند و تلاش می‌کند از این قفس آزاد شود. یک راه خوب برای اینکه خودش را به در و دیوار نزند این است که قفسش را آن‌قدر بزرگ کنیم که بدل به باغ پرندگان شود. در باغ پرندگان چون میله‌های قفس دیده نمی‌شود، پرنده از یک طرف خودش را به در و دیوار نمی‌زند و از طرف دیگر بازاری هم برای صاحب باغ پرندگان ایجاد خواهد شد. 
در مورد مسئله آزادی زن نیز همین‌طور است، یعنی ��ظام سرمایه‌داری، زن را در قفسی به‌نام چرخه دیوانه‌وار تماشا و خرید قرار داده است. تیم کسر می‌گوید برای نجات زنان از سلطه سرمایه‌د‌اری باید وجود با ارزش انسان و هویت انسانی مصرف‌کننده را مدام به او یادآور شویم. هویت انسانی در نظام سرمایه‌داری نخست با کالاهایی که مصرف می‌کند و دوم با ظاهری که دارد، تعریف می‌شود. تیم کسر می‌گوید تنها اگر افراد را به وجود با ارزش خودشان آگاه کنیم، می‌توان این چرخه را شکست. البته صرف آگاهی کافی نیست و باید علاوه بر آگاهی، به دنبال جایگزین کردن آرمان دیگری هم بود تا بتوان زن را از زندان سرمایه‌داری آزاد کرد.

ابتکار امام خمینی(ره) برای آزادی زنان
 کاری که حضرت امام(ره) در قبال زنان کردند، احیای آرمان عدالت بر اساس مبنای قرآنی «لیقوم الناس بالقسط» بود. حضرت امام(ره) زن را به عنوان یک مجاهد معرفی می‌کنند که در راه عدل و برای عدالت اجتماعی زنان باید قیام کند. تعلق زن به این آرمان و این قله است که علاوه بر آگاهی، می‌تواند او را آزاد کند. پیش ازاین، زن خودش را در این مقام فرض نمی‌کرد و احساس نمی‌کرد در عرصه عدالت اجتماعی می‌تواند یک مبارز باشد، اما حضرت امام(ره) مبارزه در راه این آرمان‌ها را برای زنان احیا کردند. امام(ره) در وصیت‌نامه‌ خود می‌گویند زنان به میدان آمدند و این انقلاب را به پیروزی رساندند و انقلاب اسلامی به آن‌ها افتخار می‌کند. اصلاً جزو افتخارات حضرت امام در وصیت‌نامه‌شان این است که می‌گویند ما مفتخریم زنان و دختران ما در راه تعالی مقاصد قرآن کریم مجاهدت می‌کنند. با ابتکار امام(ره)، زنان خود را نه فقط از قید نظام سرمایه‌داری، بلکه از قید آخوندهای بی‌اطلاع از مصالح مسلمین نیز آزاد کردند. مسئله‌ جریان تحجر برای حضور اجتماعی زن تنها به این نگاه‌ها که زن باید در خانه باشد و در پستو بماند و حجاب را رعایت کند، محدود می‌شد ولی حضرت امام(ره) خیلی جدی با این اندیشه مبارزه می‌کردند و حتی خطاب به زنان گفتند: «من شما زنان را به رهبری قبول دارم و رهبر این انقلاب، شما هستید». امام معتقد بودند وقتی پای زن به وسط می‌آید همه افراد خانواده را پای کار می‌آورد؛ یعنی زن که می‌آید، همسر و فرزندان هم می‌آیند اما اگر فقط مردان به اندیشه‌ای ایمان بیاورند، نمی‌توانند اعضای خانواده را هم همراه کنند، چون آن‌ها نیستند که مدیریت عاطفی خانواده را به عهده دارند. پس قضیه این است که انقلاب اسلامی و گفتمان حضرت امام(ره)، زن را هم از قید نظام سرمایه‌داری آزاد کرد و هم از قید متحجران و آخوندهای بی‌اطلاع از مصالح مسلمین رهاند. 

ماجرای دشمنی سرمایه‌داری با حجاب
مسئله جریان‌های متحجر، کالایی شدن زن نبوده و نیست؛ مشکلشان تنها این است که زن باید در برابر نامحرم حجاب داشته باشد. از آن طرف، نظام سرمایه‌داری نیز حاضر نیست به‌راحتی زن را از دست بدهد؛ چون هم نیروی کار ارزان، هم تبلیغ‌کننده و مصرف‌کننده کالاهای سرمایه‌داری است و هم می‌تواند یک بازار را بچرخاند. در این شرایط، بحث حجاب تا حدی مسئله خواهد بود و تا جایی نظام سرمایه‌داری حاضر است با مسئله حجاب کنار بیاید. می‌بینیم که سرمایه‌داری با برخی از جریان‌های زنان محجبه مشکلی ندارد، مثلاً با زن محجبه عربستان سعودی، ترکیه و حتی زنان محجبه جریان‌های داعشی و مانند آن‌ها مشکلی ندارد، اما آنجا که حجاب نشان‌دهنده آرمان و هویت اجتماعی زن و نماد مبارزه با نظام سرمایه‌داری باشد، چون بنیادهای سود نظام سرمایه‌داری را از بین می‌برد، با آن حجاب مبارزه و تلاش می‌کند حجاب را از معنا تهی کند. پوشیدگی چه بسا جذابیت بیشتری هم برای نظام سرمایه‌‎داری داشته باشد، چرا که می‌تواند با مانور بیشتر روی پوشش زنان، به مصرف بیشتر و ترویج حجاب استایل‌ها دامن بزند. پس اگر نظام سرمایه‌داری بتواند حجاب را به مناسکی بدون محتوا و به تعبیری مناسک میان‌تهی تبدیل کند مشکلی با حجاب نخواهد داشت. از این‌رو باید گفت دغدغه‌مندان حوزه حجاب که فقط نحوه پوشش را ملاک اصلاح و تغییر زن می‌دانند، نمی‌توانند انسانیت زن را در برابر سرمایه‌داری احیا کنند. به این ترتیب، مسئله حجاب هم می‌تواند ذیل همان تطورات جامعه فرامصرفی بگنجد و باید جلو این تحجر را گرفت.

2 ویژگی زنان آزادی‌خواه
سراغ کتاب تفکر، تألیف مرحوم آیت‌الله حائری شیرازی می‌روم. آقای حائری معتقدند استعمار یعنی تعطیلی فکر، نه به آن معنا که اجازه ندهند فکر کنید، بلکه فرصت فکر کردن به شما ندهند. یعنی نه اینکه نظام سرمایه‌داری و جریان سلطه اجازه تفکر را به زن غیرمحجبه ندهند، بلکه فرصت فکر کردن را از او می‌گیرند. زنی که مدام ذهنش درگیر این است که چه چیزی بپوشم، چگونه آرایش و چه رنگی را با رنگ دیگر ست کنم یا وسایل خانه‌ام را چگونه عوض کنم و... عملاً فرصتی برای تفکر ندارد. این‌طور است که زن اسیر می‌‌شود و از چنبره نظام سلطه بیرون نخواهد آمد. جالب است که حضرت امام(ره) در کتاب «شرح جنود عقل و جهل» که حدیث جنود را از امام صادق(ع) شرح می‌دهند، سه نوع از سربازان جبهه عقل و جبهه جهل را پشت سر هم مطرح می‌کنند. ابتدا به «فهم» و ضد آن «حمق» اشاره می‌کنند یعنی در جنود عقل، تفکر را ترویج و در جنود جهل، انسان‌ها را تحمیق می‌کنند. این احمق شدن یک‌بار جلو فکر کردن و فرصت فکر کردن را می‌گیرد. در ادامه به «عفت» و ضد آن «هتک» اشاره می‌کنند. بنابراین ما با تفکر به عفاف و با حمق به هتک و پرده‌دری می‌رسیم. پس از آن، بحث «زهد» و ضد آن «رغبت» را مطرح می‌کنند. یعنی تفکر، ما را به عفاف و ساده‌زیستی دعوت می‌کند و حماقت به مال‌پرستی و مصرف می‌کشاند. پس تفکر در این حدیث موجب عفت، زهد، قناعت و ساده‌زیستی و برعکس آن، حماقت و کنار گذاشتن تفکر موجب بی‌عفتی، پرده‌دری و بی‌حیایی می‌شود و رغبت به دنیا، مادی‌گرایی و مصرف شدید را پدید می‌آورد. از این منظر اعتقاد داریم اتفاقاً زن مسلمان وقتی آگاه می‌شود و دل به یک آرمان اجتماعی مثل عدالت می‌بندد، طبیعی است ساده‌زیست هم خواهد شد. برخلاف نگاه انقلاب اسلامی، آن نگاه سرمایه‌داری و اسلام آمریکایی یعنی متحجران در عین اینکه عفاف را برای زن می‌پسندند، مسئله‌شان خیلی تفکر زن و حتی ساده‌زیستی او هم نیست. این انقلاب اسلامی است که عفاف، تفکر و ساده‌زیستی را هم برای زن و هم برای مرد می‌خواهد. جریان اسلام آمریکایی و آخوندهای بی‌اطلاع از مصالح مسلمین نیز عفت را می‌خواهند، اما ریشه‌های عفت و پیامدهای آن را نمی‌خواهند. ریشه عفت، تفکر است و پیامد آن، زهد و ساده‌زیستی. انقلاب اسلامی اتفاقاً نه تنها سلطه سرمایه‌داری، بلکه سلطه متحجران را نیز در قبال انسان و به‌ویژه زن مورد نقد قرار می‌دهد. 
برای جمع‌بندی حول شعار «زن، زندگی، آزادی» معتقدم اگر به زن هر دو مؤلفه لازم یعنی آگاهی و آرمان را بدهیم، این زن، آزاده و آزادی‌خواه خواهد بود و می‌تواند خودش را از بند آزاد کند و به یک زندگی و حیات طیبه‌ای برساند. ما به دنبال یک زندگی گوارا هستیم که همانا زندگی انسانی است و می‌خواهیم از این طبیعت بهره ببریم و فطرت خودمان را متجلی کنیم. می‌خواهیم از این نیروهای طبیعی خودمان برای تحقق عدالت و توحید استفاده کنیم. بنابراین معتقدم زندگی‌ای انسانی خواهد بود که آرمان‌های بلندی داشته و از مراتب حیوانی عبور کرده باشد. 

خبرنگار: خزاعی

برچسب ها :
ارسال دیدگاه