آرمانشهرنویسی در حوزه کاملاً مغفول است

حجت‌الاسلام واسطی در نشست فقه آرمانشهر مهدوی مطرح کرد

آرمانشهرنویسی در حوزه کاملاً مغفول است

آرمانشهراندیشی و آرمانشهرنویسی حوزوی کاملاً مغفول است. فقه آرمانشهر با فقه‌های مضاف دیگر مانند فقه بورس و فضای مجازی و فرهنگ و … متفاوت است و حالت رویکردی دارد و باید بتوانیم از تدوین ادله برای تعریف مدل استفاده کنیم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالحمید واسطی، عضو هیئت علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه در نشست علمی «فقه آرمانشهر مهدوی» ‌با بیان اینکه بحث ما این است که آیا می‌توان از مدالیل ادله عصر ظهور برای تدوین نظام اجتماعی فعلی استفاده کنیم، گفت: آیات و روایاتی داریم که توصیفی هستند و البته برخی موارد هم تجویزی و بیانگر مستحبات و مکروهات و باید و نبایدها؛ آیا می‌توانیم از این‌ها برای ساخت تمدن نوین اسلامی در دوره کنونی استفاده کنیم و اگر بله آیا حجیت فقهی و شرعی دارد؟
وی با اشاره به اینکه روایات مربوط به قبل، حین و بعد از ظهور است، به ضرورت این بحث اشاره کرد و افزود: برخی از باید و نبایدهای کلان فقط به ما جهت را نشان می‌دهند، ما نیازمند راه‌های عملیاتی جزئی هستیم و باید مدل تعریف کنیم، در مدل شبیه‌سازی تحقق عینی با بیان کمیت و کیفیت و اجزا و روابط زمان و مکان مشخص می‌شود.
واسطی با بیان اینکه آرمانشهراندیشی و آرمانشهرنویسی حوزوی کاملاً مغفول است، تصریح کرد: فقه آرمانشهر با فقه‌های مضاف دیگر مانند فقه بورس و فضای مجازی و فرهنگ و … متفاوت است و حالت رویکردی دارد و باید بتوانیم از تدوین ادله برای تعریف مدل استفاده کنیم.

تمدن خدامحور؛ پیش‌بینی آینده بشریت
وی با بیان اینکه آرمانشهر مهدوی نظریه‌پردازی درباره آینده است، اضافه کرد: فلاسفه‌ و افراد استراتژیست در دوره معاصر مانند هانتینگتون و فوکویاما درباره آینده تاریخ نظریه داده‌اند؛ فوکویاما می‌گوید لیبرالیسم پایان تاریخ است و آینده بشر همین است و هانتینگتون هم جنگ تمدن‌ها را مطرح کرد. مبتنی بر آیه شریفه ۵۵ نور «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا» آینده بشریت تمدنی خدامحور است؛ تمدنی با ساختارها و فرایندهایی که احساس حضور خدا را تولید می‌کند.
وی تأکید کرد: اگر ما تمدنی داشتیم که همه نیازهای انسان را پوشش بدهد ولی هیچ ارتباط ملکوتی بالفعل ایجاد نکند «یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا» اتفاق نمی‌افتد، اگر تمدنی سلامت، دانش، عدالت و … را تولید کند ولی احساس حضور خدا در قلوب و نفوس جامعه نباشد بی‌شک تمدن مطلوبی رخ نداده است.
واسطی بیان کرد: ما در تشکیل خانواده اولیه، خروجی‌هایی چون سلامت جسمی، تعادل روحی، مهارت و مدیریت احساس، تفکر، علم‌آموزی، ارتباط مؤثر، همکاری، تربیت فرزند، درآمد مناسب، نشاط و عبودیت و پایداری خانواده را انتظار داریم. عبودیت هم در حقیقت هر چیزی است که معناداری زندگی را پویاتر و فعال‌تر می‌کند.
وی افزود: اگر نظام خانواده مبتنی بر اسلام باشد، ورودی، خروجی و پردازش این فرایند باید مبتنی بر ادله روایی و قرآنی باشد، یعنی تعیین کنیم این ورودی و این خروجی به چه آیه و روایتی مستند است، عقل هم کارکرد خود را دارد و از آن استفاده می‌کنیم. مثلاً فامیل در خانواده انسان نقش دارند ولی خانواده می‌تواند دور از فامیل زندگی کرده و نقش آن‌ها را صفر کند (البته درست بودن یا نبودن آن باید براساس مدلی برگرفته از آیات و روایات بدست آید). معمولاً در آثار تولید شده، شاخصه خانواده مطلوب تعیین شده ولی چگونگی دستیابی به آن مغفول است.

سنجش همه چیز در آرمانشهر مهدوی
 با آیات و روایات

واسطی با تأکید بر اینکه در آرمانشهر مهدوی به دنبال این هستیم که اگر قرار است تمدنی ایجاد شود، عناصر ورودی و خروجی چیست و چه پردازشی باید صورت گیرد، افزود: در مقیاس کلان ما با ساختارها و فرایندها سر و کار داریم، مثلاً در یک روستا با یک مدرسه و یک معلم، اگر معلم بیمار شود این مدرسه تعطیل خواهد شد ولی در شهر، مدرسه بزرگ و فعالی داریم و اگر معلم بیمار شد معلم دیگری جایگزین خواهد شد نه اینکه درس تعطیل شود. آرمانشهر هم شبیه‌سازی جامعه کلان با همه ساختارها و جزئیات است.
وی اضافه کرد: آرمانشهرها تاکنون در قالب رمان و داستان‌های تخیلی و صحنه‌پردازی‌های ادبیاتی شکل گرفته است؛ مثلاً اتوپیای تامس مور جزیره‌ای در خلیجی بزرگ و در امان از بادها و موج و… است و لنگرگاه دارد و آمدن افراد بیرون از این مجموعه خطرناک است، یعنی همه جزئیات ریز در این آرمانشهر توصیف شده است.
واسطی تصریح کرد: وقتی صحبت از آرمانشهر است جنس، جنس تمدنی است و تمدن، شبکه منسجم از نظام‌ها یعنی ساختارها و فرایندهاست. این شبکه حداقل دارای سه نظام معرفتی، قانونی و فرهنگی است که در فقه و مباحث حوزوی معادل نظام معرفتی، عقاید و باورهاست که دانش کلام و فلسفه و عرفان پشتوانه آن است؛ نظام قانونی، بایدها و نبایدهای الزام‌آور است که فقه و حقوق آن را پوشش می‌دهد و نظام فرهنگی هم بیانگر حسن و قبح‌ها و خوب و بدهاست و دانش اخلاق هم مباحث فرهنگی را پوشش می‌دهد.
عضو هیئت علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه بیان کرد: این سه نظام باید بتوانند مجموعه نیازهای انسان را پاسخ دهند و کارآمد باشند؛ همه نظریات علوم انسانی یک‌سری نظریات زیرساختی دارند که اصلی‌ترین آن، مدل نیازی است از نیازهای زیستی گرفته تا نیاز به دانش و خودآگاهی. در هر کدام از مصادیق این نیازها این پرسش مطرح است که نظر اسلام درباره این نیاز چیست و چگونه باید برطرف شود؛ آیا نیاز را صادق می‌داند یا کاذب؟ و اینکه این نیاز با چه فرایندی می‌تواند برطرف شود؟

برچسب ها :
ارسال دیدگاه