داستان کار خیر باغداران رامسری در ایام ولادت حضرت زهرا (س)
یک نذر پرتقالی
طاهره فجر داوودلی
نیت کرد و تصمیم گرفت برای زائران امام رضا(ع) کاری انجام دهد؛ آگهیهایش را در شهر رامسر توزیع کرد و نتیجهاش ، نذر قشنگ و جالبی شد که قرار است در ادامه ، ماجرایش را بخوانید. ماجرایی که نشان می دهد وقف و نذر، سال و ماه و فصل ندارد و هر زمانی که اراده کنی و تصمیم بگیری می توانی کار خیر و زیبایی را رقم بزنی.
با سلام و صلوات
زائرانی که در ایام ولادت حضرت زهرا(س)، مهمان مهمانسرای حرم امام رضا(ع) شدند، در کنار غذای متبرک خود، یک پرتقال نذری هم داشتند. این همان پرتقالهایی بود که چند روز قبل از میلاد حضرت زهرا(س)، بار کامیون شده و از مسافت 979 کیلومتری، به سمت مشهد حرکت داده شده بود تا بهدست زائرانی برسد که برای تبریک میلاد دختر پیامبر اکرم(ص) زائر حرم مطهر رضوی میشوند. راهی کردن این میوههای نذری هم البته خودش داستانی متفاوت داشت و وقتی سبد سبد در کامیون گذاشته میشد، با سلام و صلوات نذرکنندگان همراه بود.
ابوالفضل جنتعلیپور، هموطن مهربان رامسری است که امسال به دلش افتاد با همت باغداران شهرش نذری متفاوتی را به حرم امام رضا(ع) برساند. یک هفته پیش از عید میلاد حضرت فاطمه(س) آگهی نذر پرتقال برای پذیرایی از زائران در مهمانسرای حرم امام رضا(ع) را در شهر پخش کرد و 40 نفر از باغداران همشهریاش به عشق امام هشتم(ع)، نذرهایشان را اهدا کردند.
این باغداران هر یک میزانی از بهترین محصولات باغ خود را نذر کردند که در مجموع به بیش از 5 تُن رسید و تعدادش به 10 هزار عدد. نذرهایی که یک روز پیش از عید ولادت حضرت زهرا(س) به مشهد و حرم مطهر رسید.
ارادتی بنما تا سعادتی ببری
علیپور درخصوص انگیزه انجام این مهربانی نیکوکارانه به کلام حضرترسول(ص) درباره دخترش، فاطمهزهرا(س) اشاره کرده و میگوید: براساس فرموده رسولخدا(ص)، فاطمه(س) نخستین کسی است که وارد بهشت میشود و هرکس او را خوشحال کند، خداوند را خوشحال کرده است؛ بنابراین من و باغداران رامسری هم به دنبال جلبرضایت خداوند و حضرت فاطمهزهرا(س) و فرزندانش بهخصوص امام رئوف، این سفر شیرین را آغاز کردیم تا در روز میلاد آن بانوی بزرگوار که روز شادی اهلبیت(ع) است، سهمی در شادکردن زائران این خاندان کریم داشته باشیم و امیدوارم این نیت و تلاشمان مورد قبول اهلبیت(ع) قرار گرفته باشد.
البته نخستین باری نیست که این هموطن رامسری خود را برای خدمت به آستان قدس به مشهد رسانده است. او هفتسالی است که هر سال با باری از گلوگیاه خود را پیش از میلاد امامرضا(ع) به مشهد میرساند و حرممطهر را با گلهای نذری مردم روستای تلارسر و سایر روستاهای رامسر گلآرایی میکند.
یکی از خیران گل آستانقدسرضوی دراینباره میگوید: ما گلهای اهدایی مردم رامسر را یکییکی از آنها تحویلگرفته و بار چند کامیونکرده و به مشهد میرسانیم. امسال هم این توفیق نصیبمان شد که نذر رامسریها را که ۹ کامیون شده بود، به مشهد و قم ارسالکنیم.
حاجتهایی که به مشهد رسید
حالوهوای علیپور هنگامی که بار کامیونها را تحویل خدمه آستانمقدس میدهد و چشمش به گنبد طلا میافتد تماشایی است.
اول سلام میدهد و بعد هم شروع به گفتوگوی صمیمانه با امام خود میکند و حال دلش را با این نجواهای عاشقانه خوب میکند و از امام میخواهد هوای او و همشهریانش را داشته باشد: همه آنها وقتی میخواهم راهی مشهد بشوم خودشان را به من میرسانند و یکییکی حاجتهایشان را کفدستم میگذارند که به امام برسانم و از طرف آنها یک دلسیر زیارت کنم؛ از جوان پشتکنکوری گرفته تا بیمارانی که شفا میخواهند، یا مادری که درد پیری امانش را بریده و آرزوی زیارت دارد. یک حاجت اما بین همه آنها مشترک است و آن رساندن سلام به امام(ع) است.
بعضی از این التماسدعا گفتنها اما بدجور در دل و ذهن علیپور مینشیند و تا رسیدن به مشهد رهایش نمیکند، مثل اشکها و گریههای مادری که ۴هزارتومان را در مشت او میگذارد و التماس میکند که برای پسر جوانش که به سرطان مبتلاشده دعا کند و با شفای او به رامسر برگردد.
زائرانی که در ایام ولادت حضرت زهرا(س)، مهمان مهمانسرای حرم امام رضا(ع) شدند، در کنار غذای متبرک خود، یک پرتقال نذری هم داشتند. این همان پرتقالهایی بود که چند روز قبل از میلاد حضرت زهرا(س)، بار کامیون شده و از مسافت 979 کیلومتری، به سمت مشهد حرکت داده شده بود تا بهدست زائرانی برسد که برای تبریک میلاد دختر پیامبر اکرم(ص) زائر حرم مطهر رضوی میشوند. راهی کردن این میوههای نذری هم البته خودش داستانی متفاوت داشت و وقتی سبد سبد در کامیون گذاشته میشد، با سلام و صلوات نذرکنندگان همراه بود.
ابوالفضل جنتعلیپور، هموطن مهربان رامسری است که امسال به دلش افتاد با همت باغداران شهرش نذری متفاوتی را به حرم امام رضا(ع) برساند. یک هفته پیش از عید میلاد حضرت فاطمه(س) آگهی نذر پرتقال برای پذیرایی از زائران در مهمانسرای حرم امام رضا(ع) را در شهر پخش کرد و 40 نفر از باغداران همشهریاش به عشق امام هشتم(ع)، نذرهایشان را اهدا کردند.
این باغداران هر یک میزانی از بهترین محصولات باغ خود را نذر کردند که در مجموع به بیش از 5 تُن رسید و تعدادش به 10 هزار عدد. نذرهایی که یک روز پیش از عید ولادت حضرت زهرا(س) به مشهد و حرم مطهر رسید.
ارادتی بنما تا سعادتی ببری
علیپور درخصوص انگیزه انجام این مهربانی نیکوکارانه به کلام حضرترسول(ص) درباره دخترش، فاطمهزهرا(س) اشاره کرده و میگوید: براساس فرموده رسولخدا(ص)، فاطمه(س) نخستین کسی است که وارد بهشت میشود و هرکس او را خوشحال کند، خداوند را خوشحال کرده است؛ بنابراین من و باغداران رامسری هم به دنبال جلبرضایت خداوند و حضرت فاطمهزهرا(س) و فرزندانش بهخصوص امام رئوف، این سفر شیرین را آغاز کردیم تا در روز میلاد آن بانوی بزرگوار که روز شادی اهلبیت(ع) است، سهمی در شادکردن زائران این خاندان کریم داشته باشیم و امیدوارم این نیت و تلاشمان مورد قبول اهلبیت(ع) قرار گرفته باشد.
البته نخستین باری نیست که این هموطن رامسری خود را برای خدمت به آستان قدس به مشهد رسانده است. او هفتسالی است که هر سال با باری از گلوگیاه خود را پیش از میلاد امامرضا(ع) به مشهد میرساند و حرممطهر را با گلهای نذری مردم روستای تلارسر و سایر روستاهای رامسر گلآرایی میکند.
یکی از خیران گل آستانقدسرضوی دراینباره میگوید: ما گلهای اهدایی مردم رامسر را یکییکی از آنها تحویلگرفته و بار چند کامیونکرده و به مشهد میرسانیم. امسال هم این توفیق نصیبمان شد که نذر رامسریها را که ۹ کامیون شده بود، به مشهد و قم ارسالکنیم.
حاجتهایی که به مشهد رسید
حالوهوای علیپور هنگامی که بار کامیونها را تحویل خدمه آستانمقدس میدهد و چشمش به گنبد طلا میافتد تماشایی است.
اول سلام میدهد و بعد هم شروع به گفتوگوی صمیمانه با امام خود میکند و حال دلش را با این نجواهای عاشقانه خوب میکند و از امام میخواهد هوای او و همشهریانش را داشته باشد: همه آنها وقتی میخواهم راهی مشهد بشوم خودشان را به من میرسانند و یکییکی حاجتهایشان را کفدستم میگذارند که به امام برسانم و از طرف آنها یک دلسیر زیارت کنم؛ از جوان پشتکنکوری گرفته تا بیمارانی که شفا میخواهند، یا مادری که درد پیری امانش را بریده و آرزوی زیارت دارد. یک حاجت اما بین همه آنها مشترک است و آن رساندن سلام به امام(ع) است.
بعضی از این التماسدعا گفتنها اما بدجور در دل و ذهن علیپور مینشیند و تا رسیدن به مشهد رهایش نمیکند، مثل اشکها و گریههای مادری که ۴هزارتومان را در مشت او میگذارد و التماس میکند که برای پسر جوانش که به سرطان مبتلاشده دعا کند و با شفای او به رامسر برگردد.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه