طالبان و فرصت‌هایی برای دیپلماسی ایرانی

راه حل مشکلات افغانستان نیازمند راهبردهای اساسی است

طالبان و فرصت‌هایی برای دیپلماسی ایرانی

ابوطالب مظفری، کارشناس مسائل افغانستان


​​​​​​​با توجه به اینکه این روزها و پس از روی کار آمدن دولت طالبان در افغانستان شاهد سخت شدن شرایط زندگی و قوانین برای نخبگان به‌خصوص زنان و دختران این کشور هستیم، جمهوری اسلامی ایران می‌تواند برای حل این مشکلات از طریق سیاسی و اجتماعی با حمایت از مردم این کشور ظرفیت‌هایی که دارد را به کار بیندازد. یکی از موضوعات اساسی‌ای که طالبان به رسمیت نمی‌شناسد مقبولیت و مشروعیت اجتماعی است. طالبان این اصول را به رسمیت نشناخته و معتقد است قدرتش را از مردم کسب نمی‌کند. حکومت طالبان از مشروعیت خودبنیاد بر مبنای قرائت‌هایی که از دین دارد، تشکیل شده است. آن‌ها تعریفشان از مقبولیت به گروه حامی خودشان برمی‌گردد و عمومی نیست. زمانی مقبولیت و مشروعیت این دولت شکل می‌گیرد که همه مردم به آن آری بگویند و انتخاب عاقلانه اتفاق بیفتد. با این اوصاف، ایران اسلامی به عنوان همسایه و دوست مردم افغانستان باید در محور راهبردهای بلندمدت و راهکارهای مقطعی برای کمک به شهروندان کشور همجوارخود اقداماتی را انجام بدهد. با توجه به اینکه ایران با افغانستان همسایه است و روی مقامات حاکم بر این کشور نفوذ دارد، از جهاتی باید به دنبال رفع مشکلات به شکل اساسی باشد. باید در نظر داشته باشیم افزایش فقر، بی سوادی، عدم اشتغال، افزایش مهاجرت، رشد میزان میل به خشونت، جذب شهروندان در گروه‌های خشونت طلب یا رشد ترانزیت و قاچاق مواد مخدر در خاک افغانستان قطعاً با مصالح و منافع ملت ایران بی‌ارتباط نیست. منع تحصیل زنان در افغانستان نیز تشدیدکننده فرار شهروندان به خارج خواهد بود. وقتی شهروندان افغانستانی نتوانند در این کشور تحصیل کنند ناگزیر به مهاجرت هستند. همچنین بیکار شدن نخبگان موجب کم طاقتی و خروج آن‌ها به سمت کشورهای همسایه از جمله ایران خواهد شد. اگر کار فرهنگی مناسب برای خانواده‌های افغانستانی در نظر گرفته نشود، در آینده افول نهاد خانواده و افراد جامعه این کشور به گروه‌های مخرب و چالش برانگیز را شاهد خواهیم بود. دولت ایران باید طالبان را توصیه به خویشتن‌داری و عدم اجرای برنامه‌های واگرایانه کند. این امر مستلزم همراهی مستمر تا حصول نتیجه و اجرای قطعی حقوق مردم این کشور است.  ایران در کوتاه‌مدت و برنامه‌های مقطعی می‌تواند با اجرای طرح‌هایی چون فراهم کردن شرایط تحصیل نخبگان، دختران و زنان افغانستانی در ایران، قدری از تبعات سیاست‌گذاری غلط طالبان را رفع کند، اما این برنامه ثمره دائمی نخواهد داشت؛ زیرا ممکن است تعداد کمی از نخبگان افغانستانی برای تحصیل به ایران بیایند. استقبال نکردن از تحصیل در ایران نیز معلول سخت بودن شرایط اقامت در خاک ایران و سردرگمی افرادی است که طی دوسال پیش وارد سرزمین ایران شده‌اند، اما شانس و اقبال نداشته‌اند. البته این اقدام می‌تواند التیام بخش روحیه مردم افغانستان باشد. 
جمهوری اسلامی می‌تواند با اتخاذ دیپلماسی همه‌جانبه‌ در تعامل مثبت با طالبان تلاش کند برای معضل‌هایی مثل مهاجرت تدابیری اندیشیده شود؛ زیرا در دو سال گذشته جمعیت قابل توجهی وارد ایران شده و هیئت‌هایی از دو کشور نسبت به این مسائل گفت‌وگوهایی داشته‌اند. 
اگر اقدامات مبنایی طالبان تشدید شود و اقدام‌هایی مانند محروم سازی زنان و دختران اتفاق بیفتد، قطعاً جمهوری اسلامی می‌تواند با جلوگیری از شکل‌گیری مشکلات فزاینده با استفاده از ابزار دیپلماسی، طالبان را توصیه و ترغیب به تجدید نظر در سیاست‌هایش کند. 
ایران ناگزیر است در نهایت با طالبان تعیین‌تکلیف کند؛ زیرا از یک سو نمی‌شود روابط دیپلماتیک برقرار باشد واز سوی دیگر تناقضات در سیاست گذاری این کشور برای ایران اسلامی تبدیل به چالش و تهدید شود. نقش اساسی دیگر کشورها از جمله روسیه، چین و کشورهای اوراسیا برای حل مشکلات این کشور را نباید نادیده گرفت. طالبان نشان داده به دنبال این موضوع است، اما باید شرایطش توسط کشورهای همسایه فراهم شود.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه