عکسها صدا دارند
رقیه توسلی
تا چند روز پیش، جماعتِ فضای مجازی قسم خورده بودند، اینستا و واتسآپ را پدرباران کنند و در تصمیمشان آن قدر پیش بروند که اشک باباندارها را دربیاورند.
راستش نشستهام توی خانه به قرنطینه و با خیلی چیزها دست به گریبانم. با کرونای سمج، با فکر به روز پدری که گذشت. با پوشهای که عکسهای آخرین سفرمان را جا دادهام تویش. با کلی خاطره دور. پوشه را باز میکنم. صدها تصویر یک در دو پدرم میریزد بیرون. با حال بد یاد روزهای خوب میافتم؛ «السلام علیک یا آقا غریب الغربا». صدای مهربانش میپیچد. توهم کرونا نیست. واقعاً بعضی عکسها صدا دارند؛ «السلام علیک یا شاه مردان». پدرم دست به سینه ایستاده جلو حرم توی بولوار امام رضا(ع) و منقلب است به شدت.
عکس بعدی را باز میکنم. رو به پنجره فولاد، بابا را در غلغله جمعیت عکاسی کردهام. سر به زیر است. مطمئنم دارد برای مادر و پدرش دعا میکند، برای شفای مریضها. چون مادربزرگم یک عمر پای این پنجره برای پدر و مادرش طلب شفاعت کرد و سلامتی بیماران را خواست از خدا.
عکس بعدی، نمایی از رکوع باباست روی فرش قرمز و کبوتری که تا دو قدمیاش آمده و زُل زُل نگاهش میکند. چهار سال گذشته از سن این عکسها و نمیدانستم آخرین سفرم است با پدر. با او که هر وقت حرف مشهد پیش میآمد، آماده اشک ریختن بود و میگفت: «بریم زیارت چشامون نور بگیره، گلاب بو بشیم، دلمونُ بندازیم تو ضریح».
از گالری میآیم بیرون و توکپایی هم میروم اینستا. باورم نمیشود. هنوز عزیزان مشغولاند. مشغول انتشار تصاویر و فیلمهای پساروز پدر. اللهاکبر! اکران آغوش و کادو و کیک و امثالهمشان همچنان به راه است. جوری که انگار قصد دارند گور دلتنگها را بکنند!
پینوشت
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند:
مَن أحْزَن مُؤمنا ثمّ أعطاهُ الدُّنیا لم یَکُنْ ذلکَ کَفّارتَه و لم یُؤْجَرْ عَلَیه
هر که مؤمنی را اندوهناک سازد و سپس دنیا را به او بدهد، گناهش بخشوده نمیشود و در برابر آن پاداشی نمیبیند.
راستش نشستهام توی خانه به قرنطینه و با خیلی چیزها دست به گریبانم. با کرونای سمج، با فکر به روز پدری که گذشت. با پوشهای که عکسهای آخرین سفرمان را جا دادهام تویش. با کلی خاطره دور. پوشه را باز میکنم. صدها تصویر یک در دو پدرم میریزد بیرون. با حال بد یاد روزهای خوب میافتم؛ «السلام علیک یا آقا غریب الغربا». صدای مهربانش میپیچد. توهم کرونا نیست. واقعاً بعضی عکسها صدا دارند؛ «السلام علیک یا شاه مردان». پدرم دست به سینه ایستاده جلو حرم توی بولوار امام رضا(ع) و منقلب است به شدت.
عکس بعدی را باز میکنم. رو به پنجره فولاد، بابا را در غلغله جمعیت عکاسی کردهام. سر به زیر است. مطمئنم دارد برای مادر و پدرش دعا میکند، برای شفای مریضها. چون مادربزرگم یک عمر پای این پنجره برای پدر و مادرش طلب شفاعت کرد و سلامتی بیماران را خواست از خدا.
عکس بعدی، نمایی از رکوع باباست روی فرش قرمز و کبوتری که تا دو قدمیاش آمده و زُل زُل نگاهش میکند. چهار سال گذشته از سن این عکسها و نمیدانستم آخرین سفرم است با پدر. با او که هر وقت حرف مشهد پیش میآمد، آماده اشک ریختن بود و میگفت: «بریم زیارت چشامون نور بگیره، گلاب بو بشیم، دلمونُ بندازیم تو ضریح».
از گالری میآیم بیرون و توکپایی هم میروم اینستا. باورم نمیشود. هنوز عزیزان مشغولاند. مشغول انتشار تصاویر و فیلمهای پساروز پدر. اللهاکبر! اکران آغوش و کادو و کیک و امثالهمشان همچنان به راه است. جوری که انگار قصد دارند گور دلتنگها را بکنند!
پینوشت
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند:
مَن أحْزَن مُؤمنا ثمّ أعطاهُ الدُّنیا لم یَکُنْ ذلکَ کَفّارتَه و لم یُؤْجَرْ عَلَیه
هر که مؤمنی را اندوهناک سازد و سپس دنیا را به او بدهد، گناهش بخشوده نمیشود و در برابر آن پاداشی نمیبیند.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
زائری از کانال کمیل
-
زینب (س) علمدار جهاد تبیین
-
مثبتنگری در اسلام
-
عکسها صدا دارند
-
دفاع کوچه به کوچه از حریم حرم
-
تماس تلفنی تولیت آستان قدس رضوی با تولیت عتبه علوی
-
زینب (س)میخواهد به وصیت مادرش عمل کند
-
آرزوی شفاعت با قید «فوریت»
-
در جهاد تبیین باید مثل آوینی روایتگری خلاقانه داشت
-
«مقتل شهدای دفاع مقدس» منتشر شد
-
تعمیر خانههای آسیبدیده از سیل به همت کانونهای خدمت رضوی