در جهاد تبیین باید مثل آوینی روایتگری خلاقانه داشت

یک استاد مطالعات فرهنگی :

در جهاد تبیین باید مثل آوینی روایتگری خلاقانه داشت

مهدی جمشیدی، استاد مطالعات فرهنگی و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفت‌وگویی با خبرگزاری فارس در مورد اهمیت جهاد تبیین و روایتگری حقایق نکاتی را بیان کرده که دیدگاه‌هایش در این خصوص را از نظر می‌گذرانید.
در چند ماه اخیر رهبری همواره اصحاب قلم، فرهنگ، اندیشه و فکر را به حضور در میدان تبیین و روایتگری حقایق انقلاب فراخواندند و ضمن طلب جهاد تبیین، آن‌ را مانند یک «تکلیف» کنشگری روی دوش ما نهاده‌اند. این تأکیدات چندباره رهبر انقلاب ما را برمی‌انگیزد تا اولاً در مورد خود مسئله تبیین و روایتگری موضوعات به اندیشه و تأمل بپردازیم و پس از آن و دریافت صورت نظری و سازماندهی شده این مقوله، پا در عرصه عمل و کنشگری بگذاریم.
نکته اول درباره جهاد تبیین آن است که غلبه روایت بر حقیقت منشأ اهمیت جهاد تبیین قرار گرفته است. جهان ما، جهان واقعیت‌هاست. ما با حقایق و عینیت‌های متعددی روبه‌رو هستیم، اما مسئله این است که علاوه بر این حقایق، جهان انسانی، عالم روایت‌ها، تفاسیر و برداشت‌ها نیز هست. یعنی واقعیتی در میان است و در کنار آن، تفاصیل و روایت‌هایی وجود دارد.
اما از آنجا که عصر ما عصر رسانه‌های نوپدید است و روزبه‌روز شاهد اقتدار آن‌ها هستیم، واقعیت‌ها در محاصره این روایت‌پردازی حاکی از رسانه قرار می‌گیرند و این موضوع به حدی پیشرفت جدی داشته‌ است که حتی واقعیت‌های تاریخی نه چندان دور هم زیر سایه رسانه‌ها قرار گرفته و با میل آن‌ها بیان می‌شوند. در این فضای به وجود آمده، انسِ بیش از پیش ما با روایت‌هاست تا با خود واقعیت‌ها. پس نیازی به توضیح و استدلال نیست که در این شرایط و در این رسانه‌ها بیش از اینکه ارائه واقعیت مدنظر قرار گیرد، ساخت و خلق واقعیت محور واقع شده است. همین امر موجب شده اثرگذاری روایت بر حقیقت، افزایش گسترده‌ای داشته باشد.
 نکته بعدی این است «کج روایت»‌های موجود، امید اجتماعی را به چالش کشیده‌اند؛ به‌طوری که تلاششان بر ندیدن گشودگی‌ها و موفقیت‌هاست و برعکس، همت مضاعفشان بر آن است که هرچه بیشتر ضعف‌ها و کاستی‌ها را برجسته و نمایان کنند. یعنی ما با برنامه‌هایی که با تلقین‌های روان‌شناختی گره خورده‌اند، دست به گریبانیم. حال و افکار مردم به دست رسانه‌ها و اخبار است و مسئله از همین‌جا مطرح می‌شود که در کوران تقابل و التقاط حق و باطل، صدق و کذب، سره و ناسره، هدف از بین رفتن بدنه اجتماعی انقلاب، تأکید بر ناامیدی، رانده شدن مردم به حواشی، فرسودگی شور و اشتیاق اجتماعی و از همه مهم‌تر، امیدواری مردم به جایی غیر از داخل کشور است؛ یعنی مردم از جایی مأیوس و به جایی دلخوش شوند. در یک کلام، تمام هدف و چشم‌انداز محتوای این سبک رسانه‌ها، اضمحلال امید اجتماعی مردم است.

جنگ چند جانبه، دفاع چندجانبه را طلب می‌کند
مطلب سوم آن است این تهاجم، روایی، ترکیبی و چندواره است؛ نه قالب مشخصی دارد، نه روش منحصر به‌فردی و نه منطق واحدی را داراست، بلکه از همه جهت و با هر روشی حمله می‌کند و یک موج چند بعدی را پدید می‌آورد. روشن است دشمن با تمام ظرفیت و امکانات گسترده‌ای که در بضاعت و توان دارد، حملات و روش‌های خود را با توجه به آن‌ها صورت‌بندی و سازماندهی می‌کند و از آنجا که این تهاجم همان‌طور که بیان شد، ترکیبی و چند‌جانبه است، اهمیت این مسئله نمایان می‌شود. اگر قرار است با این تهاجم تقابل کرد و به دفع آن پرداخت باید جهاد تبیین ما نیز چند بعدی و ترکیبی باشد؛ دقیقاً مثل حمله دشمن. باید با توزیع نیرو در مناطق عملیاتی مختلف، توان پاسخگویی به حملات دشمن را داشته باشیم.
در این میان بعضی چنددستگی‌ها مثل اینکه از ظرفیت‌ علمی استفاده شود یا از ظرفیت‌های فرهنگی، مخاطبمان خاص باشد یا عام، تأکیدمان بر فضای حقیقی باشد یا فضای مجازی، از ادبیات برهانی بهره‌مند شویم یا از ادبیات تخریبی و... خطاست. از آنجا که ذائقه‌ها از لحاظ اجتماعی متفاوت هستند و دشمن از نواحی مختلف هجوم آورده ما باید به تکثر‌گرایی روشی روی بیاوریم و انحصار‌گرایی روشی خطا و راه شکست ما خواهد بود. باید با سازماندهی صحیح با توجه به ظرفیت‌های موجود سعیمان در مشارکت همه‌جانبه در این دفاع باشد.
ما باید همچون شهید آوینی به خلاقیت روایی روی بیاوریم. دفاع مقدس، نزد همگان تقریباً به یک شکل بود، اما او با خلاقیت روایی خویش توانست روایت‌منحصر به فردی را نهادینه کند تا بعد‌ها نام «مستند اشراقی» را بر اثر او بگذارند. آوینی از طرفی دیدِ فلسفی و نظری بسیار عمیقی داشت و از سویی دلداده طریق دفاع مقدس بود. او نه قشری‌گرا و سطحی‌نگر بود نه اهل کار سفارشی و صوری؛ همین مسئله موجب خلق اثری چون «روایت فتح» و آن ابداعات بی‌نظیر شد.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه