زینب (س)می‌خواهد به وصیت مادرش عمل کند

ذکر مصیبت

زینب (س)می‌خواهد به وصیت مادرش عمل کند

حاج آقا مجتبی تهرانی

می‌نویسند روز عاشورا همه اصحاب و بنی‌هاشم رفتند و یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند. امام‌حسین‌(ع) «نَظَرَ یَمیناً وَ شِمالاً»؛ به‌سمت راست و چپ نگاه کرد، «فَلا یَرَی أحَداً»؛ اما هیچ‌کس از یارانش را ندید. حالا می‌خواهد خودش به میدان برود...
«وَ نَادَی یَا زَیْنَبُ! یَا أُمَّ کُلْثُومٍ! یَا سُکَیْنَهُ! یَا رُبابُ!» یکی‌یکی این بی‌بی‌ها را صدا کرد. «عَلَیْکُنَّ مِنِّی السَّلَامُ». می‌دانید عرب موقع خداحافظی می‌گوید: سلام علیکم؛ این یعنی خداحافظ! حسین می‌خواهد برود. بی‌بی‌ها از خیمه بیرون آمدند. حضرت در اینجا با خواهرش حضرت‌زینب(س) گفت‌وگویی دارد. هنگامی‌که آماده شد و خواست به میدان برود، رو کرد به خواهر و گفت: «اِیتِینِی بِثَوبٍ عَتِیقٍ»؛ برو آن پیراهن کهنه مرا بیاور! جا دارد که حضرت‌زینب(س) تعجب کند. پیراهن کهنه را برای چه می‌خواهد؟ دید آن را به تن کرد، بعد لباس و زره را پوشید.
دخترش، حضرت‌سکینه(س) آمد و جلو پدر را گرفت. عرض کرد: «یَا أَبَهْ اسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْتِ؟» پدر! تن به مرگ داده‌ای؟ صحنه به گونه‌ای بود که این بچه فهمید اگر پدر برود، دیگر برنمی‌گردد. امام‌حسین(ع) به او فرمود: «کَیْفَ لَا یَسْتَسْلِمُ مَنْ لَا نَاصِرَ لَهُ وَ لَا مُعِین»‌؛ چه کند کسی که یار و یاوری ندارد؟ یعنی بالاخره باید تن به مرگ داد. دخترش گفت: «یَا أَبَهْ رُدَّنَا إِلَی حَرَمِ جَدِّنَا»؛ بابا! بیا اول ما را ببر مدینه، بعد خودت برگرد! امام‌حسین(ع) با کنایه جواب داد: «لَوْ تُرِکَ الْقَطَا لَنَامَ»؛ یعنی دخترم دیگر حسین راه برگشت به مدینه ندارد! اینجا بود که این دختر شروع کرد های‌های گریه کردن. امام‌حسین‌(ع) او را به دامن گرفت و فرمود: ...ای سکینه! با این اشک‌ها دل بابا را نسوزان.
امام‌حسین(ع) از بی‌بی‌ها خداحافظی کرد و روانه میدان شد... امام‌حسین‌(ع) به راه افتاد. یک وقت دید صدایی به گوش می‌آید. آهنگ صدا آشناست؛ اما تعبیراتی که می‌کند، تعبیرات معمول نیست. چون روز عاشورا اصحاب که امام‌حسین(ع) را صدا می‌زدند، می‌گفتند: «یَا أَبَا عَبْدِالله» یا خیلی خصوصی‌تر می‌گفتند: «یَاحُسین!» پسرش حضرت‌علی‌اکبر(ع) گفت:«یَا أَبَتَاهُ!» 
برادر زاده‌اش ‌قاسم(ع) گفت:«یَا عَمَّاهُ!» برادرش عباس(ع) گفت:«یَا أَخَا!» اما این صدا، چیز دیگری می‌گوید. حضرت چیز جدیدی می‌شنود. اسم و کنیه و لقب معمولی نیست. حضرت دید کسی صدا می‌زند: «مَهْلاً مَهْلاً، یَابْنَ الزَّهْراء». این کیست که می‌گوید: «یَابْنَ الزَّهْراء». برگشت دید خواهرش زینب(س) است. دارد دنبال او می‌آید.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه