یا عاشق یا دیوانه!
مهدی پناهی- دبیر سرویس اقتصاد
اوایل شروع کارم در حوزه خبر، همکار باسابقهتری جملهای کلیدی گفت که پس از 13سال هنوز فراموش نکردهام. او میگفت کار خبر و رسانه مثل یک مار خوش خط و خال است که هر کس ابتدا این مار را میبیند، جذب او میشود اما مدتی که با این مار سروکله زد، متوجه میشود چه مخاطراتی دارد.
خبر و رسانه برای خبرنگار اشراف اطلاعاتی و حتی گاهی شهرت میآورد اما چرا هر کسی نمیتواند در این حرفه باقی بماند؟ اگر از مسائل اقتصادی و معیشتی بگذریم که سبب شده برخی حرفه خبرنگاری و روزنامهنگاری را شغل مناسبی ندانند اما از نظر من سختی ذاتی این حرفه، بزرگترین مانع ماندگاری خبرنگاران و روزنامهنگاران در حرفه خبر شده است. حتی برخلاف سالهای بسیار دور، نسل جوان انگیزه کمتری برای ورود به این حرفه دارد.
همیشه استثنائاتی وجود دارد مثلاً خبرنگارانی که اشتباهی وارد حوزه خبر شدند و راهی دیگر جز کارمندی ندارند اما کسی که با خبر زندگی میکند، رنج میکشد، درست مثل «هر که در این بزم مقربتر است، جام بلا بیشترش میدهند».
یک نمونه از این جام بلاها را به قول روضهخوانها سربسته اشاره کنم؛ «زندگی شلوغ» سندرم (مجموعهای از خصوصیات و نشانهها که از اختلال خاصی در فرد حکایت دارد) اختلالی است که موجب فراموشی و عدم تمرکز میشود. شاید اسمهای دیگری از این سندرم در علم روانشناسی و پزشکی وجود داشته باشد اما همه آنها درباره افرادی است که روزانه با حجم زیادی از اطلاعات سروکار دارند.
خبرنگاری که با خبر زندگی میکند، با حجم زیاد خبر در ساعت و روز مواجه است. مفهومی در علم خبر به نام «دروازهبانی خبر» وجود دارد که میگوید وظیفه خبرنگار انتخاب انتشار یا عدم انتشار رویدادهای مختلف است، به تعبیر دیگر اغراق نیست اگر بگوییم خبرنگار باید همه خبرها را بخواند تا بفهمد کدام ارزش خبری بیشتری برای انتشار دارد. نتیجه این خواندن و نوشتن فراوان، مداوم و با سرعت، فراموشیهای کوتاهمدت و حتی لکنت زبان و قلم است.
این سندرم مثالی بود تا بگویم خبرنگار واقعی برای تولید و انتشار «خبر» این گونه رنج میکشد هر چند به خاطر عوامل برونسازمانی یا درونسازمانی، توسط مخاطبان مورد قضاوت ناصواب قرار بگیرد.
اینجاست که سخن یکی دیگر از استادان و خاکخوردههای رسانه را به یاد میآورم که به ما جوانترها میگفت، خبرنگار یا باید عاشق باشد یا دیوانه!
وقتی عاشق نباشی یا دیوانه، حتی اگر کاربلد هم باشی؛ قید ماندن در رسانه را میزنی. برای همین هست که یکی از استادان ارتباطات و رسانهای که الان مسئولیت دولتی هم دارد در جمعی از متخصصان رسانه و علوم ارتباطات اجتماعی میگفت طی سالهای اخیر خیلی از نیروهای انسانی کاربلد رسانه، این عرصه را ترک کردهاند.
در پایان هم روز خبرنگار را به تمام کسانی که در عنصر شهرت متوقف نشدند، کاسب دکان سواد رسانهای نشدند، فاز عملیات روانی برنداشتند،مگر فعالرسانهای بودن فحش است؟! یا کار ناپسند است؟ به عنوان فعال رسانهای شناخته نشدند و به خاطر چندرغاز از هر سیاست رسانهای دفاع نکردند، صمیمانه تبریک عرض میکنم.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
اجتماعینویس دغدغهمند
-
5
-
از تحریریهها تا انجمنهای شعر و ادب
-
خبرنگاری «در برابر آینده»
-
کشف میادین جدید امید
-
جون من یک برگ بده!
-
وقتی خبرنگار را برق میگیرد ...
-
بازگشت دوباره مردم به روزنامهخوانی
-
حادثهنویس بیادعا
-
4
-
آقای تلکس!
-
ما راوی تاریخ هستیم
-
یا عاشق یا دیوانه!
-
روزنامهخوانها هرگز نمیمیرند!
-
هرکه را افزون خبر جانش فزون
-
«میدانداری» به جای «علامهنمایی»
-
دلتنگ خبر«نگاری»
-
بعضی وقتها، برخی همکاران...!
-
قدس در گذر زمان